🔹یک) ما از اصلاح و تغییر به نفع خواست اکثریت ناامیدیم، حس میکنیم دیده و شنیده نمیشویم اما برای آباد کردن کشور و خانهمان، از غریبه نمیخواهیم آن را آتش بزند؛ فاصله بین خرابی و آبادی در کشوری پر از فاصله و عقده، بسیار زیاد است؛ درست برعکس فاصله آبادی تا خرابی ... ۸۵ سال قبل بسیاری از اتباع داغدار و مخالف شوروی هم در انتقام از استالین، با تجاوز هیتلر همدل نشدند. حالا، قضاوت تاریخ آنها را ستایش میکند یا تقبیح؟ کارشان درست بود یا غلط؟
هموطن خوشحال من! آیا متوجه اصل ماجرا نیستی؟
🔹دو) اصل ماجرا «ایران» است و «ایرانی». آن نظام آدمکشی که روی جنازه هزاران زن و کودک و بیگناه غزه، سرفراز ایستاده و «جمهوری اسلامی» را تهدید میکند که اگر فلان کند، تهران را به آتش میکشد، «جمهوری اسلامی» را تهدید نمیکند؛ «ایران» را تهدید میکند؛ «آن آزادی که نویدبخشاش جرار خونریزی مثل نتانیاهو باشد، مرگ است؛ بردگی ابدی است.»
🔹سه) ما منتقد و برخی به شدت مخالف نظامیم؛ ما میپرسیم این بود کارنامه نیروهای مسلح مقتدر؟ ما معتقدیم با مردم بدعهدی شده، ثروتشان درست مدیریت نشده، در برخی مواقف اراذل بر شئون زندگی مردم مسلط شدهاند، بار کج برخی همواره به سر منزل مقصودشان رسیده (به بهای تیغ زدن دین و دنیای مردم)؛ ... اما آیندگان ما را بابت ناتوانی از تغییر و اصلاح کمتر شماتت خواهند کرد تا خوشحالی از انهدام زیرساختها، توجیه کشتهشدن حتی یک هموطن بیگناه به دست غریبهی رذل. برخی زخمها قرنها تن و روان ملتی را آزار خواهد داد و گناهکارانی هرگز بخشیده نخواهند شد همچنان که سازمان مجاهدین (منافقین) خلق به «پاس» همراهی با صدام ِ متجاوز، «خائن» را تبدیل به توصیف ابدی خود کرد.
🔹چهار) خوشحالی عمومی از موثر بودن فشار خارجی برای تغییر در ایران، متاسفانه مسبوق به سابقه است (یک نمونه آن را همین چند روز قبل، همینجا به یادها آورده بودم)؛ واقعیت اما این است در گذر زمان، این شادی و خوشحالی به ضد خود بدل شد. تاریخ میگوید اقدام متفقین در عزل و تحقیر رضا شاه، در میانمدت و سپس طولانیمدت، روند تاریخ ایران را دچار عارضههای جدی بدی کرد؛ از تحقیر و ترسی که در جان محمدرضا شاه نشست، به تدریج او را به دیکتاتور مغروری، مشتاق خریدهای نظامی سنگین و آراستن ارتشی تبدیل کرد که به کارش نیامد و وقتی مردم به خیابان ریختند مدام دنبال ردپای خارجی گشت، تا ترکشهایی که - چه بدانیم چه خودمان را به ندانستن بزنیم - از شهریور ۲۰ در جان و روانمان لانه کرده است.
🔹 پنج) ربط دادن غافلگیری نظام در بامداد جمعه به عوارض اعتراضها و جنبش «زن، زندگی، آزادی» از آن کارهای غیرقابل درک و احتمالا نشانه دستهای خالی و عقدههای ناگشوده است. محمدجواد ظریف، آذر سال ۹۲، در حالی که فقط سه ماه بود وزیر خارجه شده بود، در دانشگاه تهران گفته بود: «غربیها از چهار تا تانک و موشک ما نمیترسند» و از دانشجوی منتقد خود پرسيده بود: «آيا شما فکر کردهايد آمريکا که با يک بمبش میتواند تمام سيستمهای نظامی ما را از کار بيندازد، از سيستم نظامی ما میترسد؟» او معتقد بود: «آنچه آمریکا از آن میهراسد، مقاومت مردم ایران است.» چه خفتها که به او ندادند؛ یک فقره حيدر مصلحی (وزير اطلاعات در دولت محمود احمدینژاد) گفت که اين اظهارات «نشاندهنده نفهمی» کسی است که آنها را بيان کرده و افزود: «برای اين افراد زود است که قدرت نظامی ايران را بشناسند.»
آنها که همراهی اکثریت مردم را لازم ندیدند و آنها را در روندی دائمی از گردونه اعمال رأی و نظر خارج کردند، در سازمان فکری تحلیلگرانی که فقط میتوانند شلاق خود را برای امثال «زن، زندگی، آزادی» بالا ببرند، بیگناهاند؟!
اضافه بر این، دنیا و منطقه به خصوص بعد از «حماسه حماس در ۷ اکتبر»! تغییر کرده؛ آنانی که اعتراضهای خیابانی را دلیل غافلگیری و ضربات بامداد جمعه دانستهاند و لابد ۷ اکتبر جشن گرفته بودند، کاش تا به امروز بیدار شده باشند!
🔹شش) اگر سن برخی قد نمیدهد، آیا بزرگتر ندارند یا کتاب و تاریخ هم نخواندهاند که بدانند حمله صدام جنایتکار به ایران، چطور باعث شد فضای سیاسی داخلی کشور پاکسازی و یکدست شود! ین جنگ هزاران ترکش بسیار سمی ویرانگر ناپیدای دیگر دارد.
🔹 هفت) انگار گاهی خدا، لابد به اعتبار گوهری که در ذات کسی سراغ دارد، پیش از مرگ به او مجال درخشیدن و نو شدن میدهد؛ حتی در حد زدن حرفی که خلافآمد موج مسلط است. به گمانم سردار محمد باقری از این قسم بود (به خاطر این حرفها) و به همین دلیل، کشتهشدناش توسط شقیترین موجودات روزگار، دل را بسیار بیشتر سوزاند. ما قوهی عاقلهای چنین که حرف درست را در علن هم به زبان بیاورد، کم و دیریاب داشتهایم.
🔹 هشت) «اونایی که برای کیان پیرفلک همه کار کردید، مهیا نیکزاد هم دختر ما بود…»
**
.
🔥 در دفاع از ایران و محکوم کردن متجاوز مطلقا لکنت نگیرید؛ لحظهای تردید نکنید.
«ایران» نخ تسبیح همه ما ایرانیهاست، فصل مشترک همه ما.
اگر ایران، آباد و آزاد نیست، از کاهلی خود ماست.
چشم امید به آتش غریبه پلید، بلاهت و کوتهبینی است.
خودمان میسازیماش.
عهد
X
🔥 سر سوزنی از نقد و حتی مخالفتم با برخی از مهمترین سیاستها و رویههای نظام کوتاه نیامدهام اما غریبهای شقی دم در دارد آتش به همه خانه میزند؛ متجاوز آدمکشی است که حتی وقتی لبخند میزند، پنجه و دندانهای خونآلودش پیداست.
با نظام حتما کار داریم، اگر شرّ این شرور جانی مجال بدهد!
X
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر