ما تغییر کردهایم؟ مایی که به لطف عملکرد مفسدپرور پاکترین
دولت تاریخمان، چند سالی است اختلاس و میل و حیف زیر 3 هزارمیلیارد تومان را قابل
توجه و اعتنا ندانستهایم، چرا از حقوقهای نامتعارف چند ده و صد میلیونی برخی
مدیران، دوباره این همه حالمان بد و خراب شده؟ شاید به این دلیل که همه ما داریم
این دریافتیها را با حقوق و دستمزد خودمان مقایسه میکنیم؛ با فیش حقوقی خودمان و
همه نانآوران و سرپرستان خانوادههایی که دور و برمان هستند و میشناسیمشان. این
فیشهای حقوقی را کشف کردهایم (یا اجازه دادهاند که کشف کنیم) و حالا باز متوجه
شدهایم انقلاب اسلامی سال 57 با آن همه شعارهای برادری و برابری و آرمان خواهانهاش،
مال هزارها سال قبل بوده. من یکی که نمیگویم مدیران باعرضه و باسواد حقوق کم
بگیرند، بعد دلشان بخواهد عین هزاران هزار دانشجو و دانشمند و مدیر و مدبری که دل ما و دل ایران برایشان تنگ است، بگذارند و
بروند، اما همین فقرهی داشتن "عرضه" و "سواد"شان را چطور
باور کنم وقتی این است حال و روز کشور، حال و روز بانکها و حال و روز اقتصاد؟ اصلا
اگر اینها رام و "شه"رام و متصل به جناحهای درون نظام نبودند، مدیریت
نانوایی سرگذر هم بهشان پیشنهاد میشد؟!
.
به تلخی باور دارم این فیشهای حقوق هم به زودی عادی میشود
و شامهی ما، بیشتر به بوی عفن فساد و جهنم، خو میگیرد.
.
کسی با امالفساد کاری ندارد؛ هنوز میتوان برای ثواب و
صواب و گمراه! کردن دشمن، "دروغ" گفت و همه پلیدیها در خانهای بود که
کلیدش "دروغ" بود و این را، "قاضی" نمیخواست که به یاد
بیاورد.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر