1) فقط مانده که شواری نگهبان، نتیجه انتخابات مجلس دهم را
در استان زنجان تایید کند تا پرونده این انتخابات نیز بسته شود؛ اتفاقی که پیشبینی
میشود به راحتی رخ خواهد داد.
2) هر پنج منتخب مردم استان در انتخابات اخیر، اولین بار
است که راهی مجلس میشوند؛ بعد از دور اول مجلس (اولین مجلس بعد از انقلاب)، مجلس دهم نخستین مجلسی است که
هیچکدام از نمایندگان استان در آن، سابقه قانونگذاری ندارند. از نمایندگان دورهی
جاری استان در مجلس که کمتر از یک ماه از عمر آن باقی است، تنها رضا عبداللهی
(نماینده ماهنشان و ایجرود و انگوران) در انتخابات ثبت نام نکرد، 4 تن دیگر ثبت
نام کردند، 3 تن در همان دور اول نتیجه را واگذار کردند و چهارمی، در دور دوم باخت.
3) هر پنج نماینده استان در مجلس نهم، اصولگرا بودند اما در
مجلس جدید دو نماینده مستقل (خارج از فهرستهای رسمی) وجود دارد (خاتمی نزدیک به
اصلاحطلبان از ماهنشان و ایجرود و عزیزی نزدیک به اصولگرایان از ابهر و خرمدره)،
یک کاندیدای اصلاحطلب – لیست امید (بیگدلی از خدابنده) و دو کاندیدای اصولگرا
(وقفچی و احمدی از زنجان).
4) در عرصه حق انتخاب برای کاندیدای مورد حمایت، رقابت بین
اصولگرایان و اصلاحطلبان در استان یک رقابت کاملا یک طرفه بود؛ از کاندیداهای
شناخته شده اصلاحطلب در استان، فقط یک نفر (سید افضل موسوی) توسط شورای نگهبان
تایید صلاحیت شد؛ آن هم دو روز بعد از آغاز تبلیغات انتخاباتی. اصلاحطلبان سراغ
خانمحمدی رفتند و او وارد لیست اصلاحطلبان شد در حالی که در شورای هماهنگی اصلاحطلبان،
دعوت و حمایت از وقفچی نیز مطرح شده بود. در مقابل وقتی اصولگرایان هر دو کاندیدای
خود را در دور اول (اسماعیلی و میانجی) از دست دادند، در روزهای آخر دور دوم، این
بار سراغ احمدی و وقفچی رفتند. این دو پذیرفتند که مورد حمایت اصولگرایان و در
لیست آنها قرار بگیرند هر چند پیشتر به دفعات بر مستقل بودن خود اصرار کرده
بودند. واقعیت اما این است که وقفچی به اصلاحطلبان گرایش دارد با این حال، تا
پیش از آن که بپذیرد زیر چتر حمایت اصولگرایان برود، بارها خود را مستقل و
فراجناحی خوانده بود، از این رو شاید درستتر باشد او را نیز در زمره نمایندگان
"مستقل" جای داد.
5) بر خلاف موسوی – خانمحمدی که عمده فعالیتهای تبلیغاتیشان
مشترک بود، دو کاندیدای اصولگرایان در دور دوم (وقفچی – احمدی)، تقریبا هیچگاه
کنار هم دیده نشدند.
6) بدون احتساب دو یار ذخیره اصولگرایان (وقفچی – احمدی)،
هیچ کدام از کاندیداهای اولیه مورد حمایت اصولگرایان پیروز رقابت انتخاباتی در
استان نشدند.
7) پیروزی وقفچی را نباید پیروزی سیاسی او یا اصولگرایان خواند؛
این پیروزی اجتماعی خودِ "وقفچی" بود وقتی با موفقیت توانست رای اهالی شهرستان طارم و طارمیهای
مقیم زنجان را به سوی خود جذب کند.
8) در بین کاندیداهای دور دوم، تنها وقفچی و خانمحمدی با
افزایش آرای خود روبرو شدند.
9) هیچ کس به اندازه سید افضل موسوی از کاهش شدید مشارکت
مردم "شهر زنجان" در دور دوم انتخابات متضرر نشد. او تنها به حدود 800 (هشتصد)
رای دیگر احتیاج داشت تا بالاتر از احمدی قرار گیرد و برای بار دوم راهی مجلس شود.
10) اصلاحطلبان از حضور و سخنرانی چهرههای شناخته شده
سیاسی ملی برای پیروزی کاندیداهای مورد حمایت خود، استفاده بسیاری بردند. از آن
جمله، عارف و کرباسچی در روزهای اول با حضور در زنجان و خدابنده به نفع کاندیداهای
مورد حمایت به ایراد سخن پرداختند؛ اقدامی که در زنجان حاصلی نداشت اما در خدابنده
مفید ارزیابی شد. در مقابل، اصولگرایان وزیر آموزش و پرورش احمدینژاد (حاجیبابایی)
را که در انتخابات اخیر از همدان راهی مجلس شده، برای سخنرانی آورده بودند.
11) هیچ نهاد دولتی و غیردولتی وجود ندارد تا هزینه
تبلیغات انتخاباتی کاندیداها را برآورد و اعلام کند ولی بیتردید تبلیغات محیطی
احمدی، چه به لحاظ کمیت و چه به لحاظ تنوع، رکورد تازهای در تاریخ انتخابات استان ثبت کرده است.
12) دو کاندیدای اصلاحطلب (موسوی و خانمحمدی) بعد از اعلام
نتایج به دیدار وقفچی و احمدی رفتند و راهیابیشان را به مجلس تبریک گفتند؛
اقدامی در خور ستایش که میتواند آغاز دوران همراهی برای توسعه و ترقی زنجان بعد
از رقابت انتخاباتی باشد.
13) این انتخابات نشان داد که طیف و تعداد وسیعی از جراید
استان به "پایان دوران" اثرگذاری خود در جامعه و ارتباط مفید با
مردم، "ایمان آوردهاند" و از
این پس هر ادعایی برای احیای این نقش و
اثر، به اثبات عملی زایل شدن این ایمان از سوی خودشان نیاز خواهد داشت! چه رویدادی
مهمتر از انتخاب نماینده شهر و استان برای چهار سال میتواند وجود داشته باشد که
برخی جراید استان بسیار عادی و معمولی از کنار آن گذر کردند؟ دریغ از یک گزارش،
دریغ از گفتوگوی چالشی با کاندیداها یا حتی یک تیتر! برخی حتی زحمت انتشار یک
شماره در دوره تبلیغات را هم به خود ندادند! نشریات در فرصت انتخابات حتی از توان فنی
و بهروز شبکههای اجتماعی برای نفوذ درجامعه نیز بهره نبردند؛ چرا؟
14) خوانده شدن یک توییتِ من در بی.بی.سی درباره پوستر یکی
از کاندیداها، بازتابی خارج از حد انتظار داشت! اگر از بیتابی حامیان کاندیدای ذیضرر!
بگذریم، به گمانم این تجربه بار دیگر نشان داد شبکههای اجتماعی در زنجیره
اثرگذاری بر افکار عمومی، تا چه حد حائز اهمیت فراوان شدهاند. شخصا تجربههای
بارز و درسآموزی از "شهروند-خبرنگاری" دارم که امیدوارم مجالی باشد برای
انتقال آن به علاقمندان.
.
.
.
.
این یادداشت در شماره 13 اردیبهشت روزنامه صدای زنجان چاپ شد.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر