کارتون : Yuri Kosobukin |
(1)
پرستیژ سیاسی و دیپلماتیک،
یا حتی در برخی موارد واضح: "غرور مضحک"، اجازه نمیدهد قطع یا کاهش رابطه
سیاسی ناگهانی نزدیک به 10 کشور مسلمان را با کشورمان، جدی و مهم نشان دهیم. تحقیر
و تمسخر کشورهایی که با عربستان علیه ایران متحد شدهاند، مسکّن بسیار کمعمری است
و زود خواهد بود که سر این ژستهای «به جهنم»، به دیوار واقعیت تلخ بخورد که درد آن،
ایرانی و شیعه و سنی را توامان آزار داده و خواهد داد.
اختلافی که ریشه در نژاد
و فرقه داشته و بر تاریخ سایه انداخته باشد، بسیار خسارتبار است؛ وحشتناکترین جنگها
و عمیقترین نفرتها از همین جا شعله میگیرد و میسوزاند و هیچ آتشبسی، پایان جنگ
نمیشود.
.
(2)
آلسعود رژیمی ناقض حقوق
بشر است و آن ایدئولوژی که بر پایه آن، اسلام را شناختهاند و میشناسانند، به طور
خودکار منجر به افراطیگری و نامدارایی میشود. این یک سوی ماجراست و دقیقا همان سویی،
که باید آرمانگرایان به آن توجه داشته باشند و مدعی آن باشند و نه دیپلماتها! آرمانگرایی
که نقض سیستماتیک حقوق بشر و حمایت از افراطیگری آلسعود را تخطئه میکند، حتما در
سابقه خود نقض سیستماتیک حقوق بشر و دیکتاتوری آلاسد را در سوریه نیز محکوم کرده و
برای پوشش حمایت از رژیم آلاسد به مذهب و به «دفاع از حرم» متوسل نشده است! در غیر
اینصورت دیپلمات است و وقتی رجب طیب اردوغان طعنه میزند که «شما چطور به اعدام و
کشته شدن یک نفر در عربستان این همه حساسید ولی بابت کشته شدن 400هزار نفر در سوریه،
نه»، سکوت میکند و یا اردوغان را به فحش میبندد.
.
(3)
در این چند روزه اخیر،
بیشتر از هر وقت دیگری در خاورمیانه، دشمنی و دوستی حول ایران (که خود را وکیل مدافع
تشیع میداند) و عربستان (که خود را رهبر معنوی جهان اسلام جا زده) شکل گرفته است.
مهمترین سوال انگار که این است: «برای نرسیدن به اینجا، راه فراری بود؟» و انگار
«راه فراری نبود». شاید همان روزی که مدیران انقلاب اسلامی جوان ایران، شروع کردند
تا شیعیان لبنان را سامان دهند به یُمن فتح انبارهای نفت سرزمین ایران، «مزد» به دوستان
هممسلک بدهند و حتی به قول وزیر دفاع فعلیمان، آییننامه و پرچم برای حزب(الله)شان
بنویسند و طراحی کنند، تا ابزار دست باشند، میشد تصور کرد ممتاز و جدا کردن گروهی
در «کشوری دیگر» به اعتبار «یک مذهب»، دیر یا زود، پیروان و مدعیان رهبری پیروان «آن
مذهب دیگر» را تحریک خواهد کرد تا که کی، سنگی به شیشهای بخورد و دعواهای 1400 ساله
جان بگیرد. دعوای عربی – ایرانی اما سرجایش بوده؛ رد این سوظن و سختگیری اعراب به
ایرانیان را در سلسله امویان هم میتوان دید. در دوره معاصر نیز ناصر در مصر خواسته
بود «خلیج فارس» را بدزدد یا وقتی ایران، ابوموسی و تنبها را به آغوش میهن بازگرداند،
اعراب علیه ایران بسیج شدند. آذر سال 50 بود (44 سال قبل، 9 سال قبل از شروع جنگ ایران و عراق)؛ عراق با ایران قطع
رابطه کرد و به سازمان ملل شکایت برد، نمایندگان مجلس کویت در درشتگویی علیه
ایران مسابقه گذاشتند، دولت سوریه رفتار ایران را خصمانه خواند، برادر شیخ شارجه
که از نیروهای ایرانی استقبال کرده بود، ترور و کشته شد، مردم در ابوظبی کلیه
تاسیسات بازرگانی ایران را منهدم کردند، جوانان در بغداد برای نجات جزایر سهگانه تجمع
کردند و اسلحه خواستند، قذافی شاه را به انتقام تهدید کرد و دولت سعودی بیانیه
علیه ایران داد و ابراز نگرانی و تعجب کرد. حالا اما تضادها بیشتر از آنکه عرب و ایرانی
باشد، شیعه و سنی است (و این راه سختگیری بر اقلیت شیعه در دیگر کشورها را هموار خواهد
کرد). رویکرد جمهوری اسلامی ایران در حمایت از بشار اسد – فارغ از درستی و نادرستیاش
– و ابقای بشار اسد، آب به آسیاب این نزاع تاریخی ریخته است. آلاسد در جنگ با عراق،
البته سمت ایران بود هر چند هر گاه پای جزایر ایرانی در میان آمد، با ایران نبود. مثلث
ایران و سوریه و حزبالله لبنان نقش مهمی در تحولات لبنان بر عهده داشت؛ جایی که در
مجاورت اسراییل تبدیل به تشک کشتی همه قدرتهای منطقه شده است. از مظلومیت مردم بحرین
میگوییم و ناله میکنیم اما وقتی همین عمرالبشیر که راه رابطه با ایران را به تبع
سعودیها بست، اسفند 87 به خاطر جنایت جنگی علیه مردم دارفور تحت تعقیب قرار گرفت،
علی لاریجانی سراسیمه به خارطوم رفت و دستهای عمرالبشیر را فشرد و گفت: «كشور سودان
يك كشور ممتاز در جهان اسلام است كه از يك موضع مترقي برخوردار ميباشد و در مبارزه
با استكبار و رژيم صهيونيستي استراتژي دقيقي دارد.»
اینها نشان میدهد سیاست
خارجی ما، مالامال از سرگیجه شده است.
.
(4)
مدام میتوانیم آرزوی براندازی
برای سعودیهای بکنیم؛ کاملا رسمی و کاملا از محل بودجه عمومی و دولتی. حتی پا را فراتر
بگذاریم و برای براندازیشان برنامه و طرح داشته باشیم چون برایمان ثابت شده که دارند
اسلام را منحرف میکنند! سعودیها هم در مقابل مدام متهممان کنند به دخالت در امور
داخلی دیگر کشورها، ما را شریک جنایتهای بشار اسد جار بزنند. میتوانند مدام با حاجیان
ایرانی بدرفتاری کنند و دیگر کشورها را علیه ایران تحریک و متحد کنند. محصول، بیتعارف،
رشد افراطیگرایی مذهبی است در هر دو سو. محصول، باز شدن سر زخمهای 1400 ساله است
که معلوم نیست عفونتاش چه بر سر خاورمیانه و جهان بیاورد.
.
(5)
صلح یک آرمان بزرگ
است؛ نفی مدام هر «ستم»، فارغ از این که «ستمکار» دوست ماست یا نه، صلح را دست
یافتنی میکند. ارزشهای سیال و به نرخ روز، بلای جان دنیا و ساکنانش شده و صلح را
دور و دورتر کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر