اصلا دوست ندارم ناگفتههای «ختم به خیر» طرح ایده انتشار،
انتشار و توقف انتشار دو نشریه (هفتهنامه)ای را که طی هشت ماه (از مهر سال پیش
تا میانه خرداد امسال) منتشر کردیم (یعنی فردای زنجان و بهار رحمت)، برای همه –
اینجا – بنویسم؛ به دو دلیل: یکی اینکه تا «اطلاع ثانوی» نجیبام و دوست ندارم کسی
و کسانی را رسوا کنم و دیگر این که نمیخواهم عمق «سادگی» خودم را لو بدهم! درست
نمیدانم این سادگی را باید دوست داشته باشم یا نه؛ شاید اگر دوست نداشتم، و خواسته
بودم نشانههای تزویر و تنبلی را جدی بگیرم، همین تجربه انتشار 28 شماره نشریاتی
بیمانند در سطح استان نیز حاصل نمیشد. این سادگیام را از سویی دیگر نیز دوست
دارم؛ با همه درد و زخمی که دارد، به روشن شدن تکلیف خیلیها منجر میشود. دوستاش
هم ندارم چون امیدم را از کسانی «قطع» میکند. چند نفری نباید به جمع ما راه پیدا
میکردند یا باید زودتر کنار گذاشته میشدند و کسانی هم باید میآمدند و دست ما را
میگرفتند که نیامدند.
گمان نمیکنم به این زودیها بتوانم در مقابل سیاستورزی برخی (پیف –
پیف)، سیاستورز بشوم؛ به همین دلیل، با همه زخمها، خودم را متواضعانه، تا اطلاع
ثانوی، سربلند و «انسانی اخلاقمدار» میدانم! روی این «اطلاع ثانوی» تاکید دارم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر