اول: «از لحاظ مناطق جغرافیایی – فرهنگی، تنها در سرزمینهای اسلامی و عربی است که دموکراسی گسترش نیافته است.»
این جمله، از دکتر حسین بشیریه در صفحه 92 کتاب «گذار به
دموکراسی» چاپ شده است (چاپ سوم در سال 1387). وی در مقاله خود (موانع گذار به
دموکراسی در ایران)، گزارشی آماری از روند رو به رشد دموکراسی در جهان ارائه کرده و
از جمله نوشته: «در سال 1974 تنها 41 دموکراسی از مجموع 150 کشور در جهان وجود
داشت و بقیه تحت سلطه انواع دیکتاتوریهای نظامی یا تک حزبی و الیگارشی سنتی به سر
میبردند ... در سال 1987 حدود دو پنجم (چهل درصد) کشورهای جهان دارای نظام
دموکراسی به معنای حداقل بودند ... امروزه بر اساس برآورد «فریدام هاوس»، 121 کشور
از 193 کشور جهان دارای نظام دموکراسی حداقل هستند.»
دکتر بشیریه اینها را که مینویسد، میرسد به آن جمله تکان
دهنده: «تنها در سرزمینهای اسلامی و عربی است که دموکراسی گسترش نیافته است.»
.
دوم: جهان اسلام این روزها، به معنای واقعی کلمه روزهای
سیاهی را سپری میکند؛ مسلمانان به کشتار یکدیگر مشغولند، دولت مستبد در سوریه
گرفتار جنگ هولناک داخلی شده و آلسعود جنگی جنایتکارانه علیه یمن به راه انداخته است،
در مصر نظامیان با مشت آهنین بر سرکار
بازگشتند، در بحرین آزار سازماندهی شده معارضان جریان دارد و لیبی بعد از قذافی، جنگ بین گروههاست برای سلطه بر فرودگاه و شهرها (آمار کشتههای مسلمانان در نزاع
با اسراییل، به کسری ناچیز از تلفات قتال مسلمانان با یکدیگر، در طول فقط 4 سال
گذشته، تبدیل شده)، افراطیگری و کینهتوزی رشد فزایندهای یافته و در پس زمینه،
به واسطه تقابل منافع ایران شیعی و همسایگان سنی مذهباش، نزاع فرقهای فزونی
گرفته است. اسلام را بیش از پیش جلای سیاسی دادهاند و همه، آدرس اسلام ناب را خود میدانند. کجای دیگر دنیا چنین است؟ این نفرتهای منجر به بیرحمی و تحقیر، به
زودی زود از خاطر ملتها زدوده نخواهد شد و این همچنان بر خاورمیانه، گرد مرگ و
دشمنی خواهد پاشید؛ این بسیار غمانگیز و ترسناک است. جنگهای فرقهای، بیرحمانهترین
جنگهای تاریخ بودهاند.
.
سوم: به جمله اول بند اول این یادداشت برگردید.
انگار که در سرزمینهای اسلامی، بین «دشمنی» و «دموکراسی»
رابطه معکوس، مستحکمتر شده است؛ رابطه مستقیم تمامت خواهی و جنگ قرن هاست که به
اثبات رسیده بود؛ از ابتدای «آدم».
آنان که در همین نزدیکیهای خودمان، تساهل و تسامح را، این
ابزار دموکراسی را، اسباب مسخره کرده بودند، کلاهشان را بالاتر بگذارند؛
همفکرانشان خون و باروتی آوردهاند چنان.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر