۱۴۰۳ دی ۴, سه‌شنبه

خراسانلو

 


 

 .
جوان‌تر که بودم و با دوستان کوه‌های گاوازنگ می‌رفتیم، به دوستان پز کوه‌های روستای خراسانلو را می‌دادم (هشت کیلومتری صائین‌قلعه‌مان)؛ سنگ‌ها در گاوازنگ خرد شده بود، تخته‌سنگی اگر بود زیر خروارها خاک بود اما کوه‌های اطراف خراسانلو و به خصوص آن کوهی که خراسانلو در دامنه آن است، پر از تخته سنگ بود؛ باشکوه! یکی مثل همینی که جلوی آن عکس گرفته‌ام؛ سی سال پیش این عکس را جواد از من در خراسانلو گرفت. دور زدن و بالارفتن‌ ازشان کیفی داشت بی‌مثال ... بعد مثل همه جای مملکت، یغمای منابع طبیعی در این گوشه هم سرعت گرفت. حالا چند سالی‌ست که دل رفتن به خراسانلو را ندارم از بس به اسم بهره‌برداری از معدن سنگ، کندن پاره‌های تن کوه زیبا عادی شد؛ شکستند و کندند و بردند.

اقتصاد کشور ما بدطور گره خورده به مصرف منابع طبیعی؛ در شکستن و کندن و بریدن و خرد کردن و شکار و خوردن و آشامیدن و سوزاندن منابع تجدیدناپذیر؛ از کوه و مرتع و درخت و جنگل و حیات وحش تا آب و هوا و دریاچه و نفت و گاز ... ایران بی‌سروصدا تبدیل به سرزمینی سوخته می‌شود.
انگار ایرانی فردا، نباید سهمی از سلامت و طبیعت داشته باشد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر