احمدینژاد
در دوره دوم ریاست جمهوری خود، به طور مشخص دو «مسئلهدار» را بر کشید؛ قاضی
مرتضوی و رحیمی را. انتصاب هر کدام از این
دو در قوه مجریه، لزوما پیامهای خاصی با اهداف مشخصی داشت.
.
مرتضوی
روزگاری چهره خشن دستگاه قضا علیه مطبوعات در دوران ریاستجمهوری خاتمی بود؛
دورانی که این قاضی جوان، «مورد تایید و تحسین» قرار داشت. او تابستان سال 88 و
پیش از تنفیذ حکم ریاست جمهوری و تحلیف، کارگردانی نمایشهای موسوم به محاکمات فلهای
بازداشتشدگان اعتراضهای بعد از انتخابات را بر عهده گرفت؛ رویهای که با از پرده
برون افتادن جنایتهای کهریزک و سپس تغییر رییس دستگاه قضا، دچار اختلال شد و دوران
«تایید» دادستان جوان پایتخت مملکت را به پایان برد. او از دستگاه قضا بیرون رانده
شد اما همزمان احمدینژاد در قوه مجریه با آغوش باز، ابتدا در ستاد مبارزه با
قاچاق (جایی که سردار نقدی را از آن کنار گذاشته بود) و سپس در سازمان عظیم و
ثروتمند تامین اجتماعی، به استقبال او رفت.
.
آن
سوتر و تقریبا همزمان با افول ستاره مرتضوی در دستگاه قضاییه، وقتی تیر احمدینژاد
در نشاندن مشایی بر صندلی معاونت اوّلی به سنگ خورد، رحیمی جانشین مشایی شد. رحیمی
و احمدینژاد هر دو، دو استاندار آخرین دولت رفسنجانی به ترتیب در کردستان و
اردبیل بودند و هر دو مخالف پیروزی «سید
محمد خاتمی» در انتخابات 76. تخلفات رحیمی در انتخابات در مقام استاندار، و «به
زیان» سید محمد خاتمی چنان بود که ستاد خاتمی از او به دادگاه شکایت برد ولی پس از
پیروزی اصلاحطلبان، تعقیب شکایت متوقف شد. رحیمی را که در دستگاه اجرایی منزوی
شده بود، ابتدا جاسبی در دانشگاه آزاد پناه داد. سپس قوه مقننه در مجلس هفتم سراغ
او رفت و مجلس تحت رهبری حدادعادل او را رئیس دیوان محاسبات ساخت. رحیمی روزگار
سکوت خبری خود را سپری میکرد هر چند گفته میشد در رأس یک سازمان نظارتی در حال
پروندهسازی برای مدیران دولت اصلاحات است. تا اینکه ناگهان در یک سخنرانی عمومی و
در حضور احمدینژاد اعلام کرد که یک سوری به او گفته "اگر قرار باشد اینک
پیامبری مبعوث شود، او احمدینژاد است". شاید از همین جا بود که احمدینژاد
متوجه استعدادهای رحیمی شد. رحیمی همچون مرتضوی سابقهای آلوده، پر از اما و اگر و
شبهه داشت ولی احمدینژاد هر دو را در قوه مجریه، تا نزدیکیهای قله بالا کشید و
حتی در دفاع از مرتضوی، حاضر شد آن «نمایش غریب» را در جلسه استیضاح وزیر کار علیه
برادران لاریجانی به روی صحنه ببرد.
.
سئوال
همچنان پابرجاست؛ چرا احمدینژاد به عنوان مدعی پاکترین دولت، چنین رفتاری از خود
بروز داد؟ اگر عادت به دروغپردازی او را - از جمله در ستایش از پاکی دولت خود -
نادیده بگیریم، آیا مرتضوی و رحیمی خواسته یا ناخواسته نقش دو خاکریز در مقابل
«دستگاه قضا» را تا رسیدن به حریم «معجزه هزاره سوم» بازی نکردهاند؟ از زمان مطرح
شدن نخستین شبهات درباره سلامت مالی و رفتاری مرتضوی و رحیمی سالها میگذرد و
هنوز هر دو آزاد و رها هستند. وقتی چنین است، به طور واضحی نوبت محاکمه و مجازات
رئیس این دو، به مراتب طولانیتر خواهد بود؛ رئیسی که سیاهه اتهامات سیاه او، روی
رحیمی و مرتضوی را سفید میکند. «مرور زمان» و عبور از «خیر برخورد قضایی با
تخلفات احمدینژاد»، آفتی است که ممکن است در نهایت به توجیه و تلطیف اتهامات
احمدینژاد منجر شود. این یعنی باید سریعتر از اینها، دو خاکریز پیش گفته را
دستگاه قضایی فتح کند.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر