(1)
امروز سر کار آمدنی دیدم دو کارگر به شیوهای که در عکسها
میبینید، دارند روی بوتهها آب میریزند.
روششان برای آب دادن، حیرتانگیز بود! یکی نشسته بود بالای تانکر و از محفظه
آن، دبه-دبه آب بر میداشت و از آن بالا میریخت پایین، دیگری شیرفلکه پشت تانکر را
باز میکرد، دبهاش را پر میکرد، شیرفلکه را میبست و بعد آب دبه را خالی میکرد.
ماشین را پارک کردم و از دور عکس گرفتم. فکر میکردم این آب در گرمای بندر، به چه درد
درخت میخورد خب؟! خیلی ناراحت شده بودم از این سمبلکاری. بلافاصله هم پیش خودم فکر
کردم باید در این باره توی وبلاگم بنویسم
... یک لحظه به ذهنم آمد، حتما از خودشان دلیل کارشان را بپرسم. پیاده شدم گفتم: آقا!
چرا این طوری دارین درختها رو آب میدین؟ یکیشون با خنده گفت: آب نمیدیم. قبل از
سمپاشی لازمه برگهاشون رو خیس کنیم و بشوریم!
.
من زود قضاوت کرده بودم؛ اصلا هم ربطی به این ندارد که این
شیوه شستن برگ بوتهها و درختها، که احتمالا شباهت زیادی به روشهای انسانهای نخستین
دارد، مفید هست یا نه؛ مهم این است و بود که کارگران، اساسا مشغول کار دیگری بودند
که به ذهن من خطور نکرده بود ... من زود قضاوت کرده بودم.
.
(2)
آندرس برینگ بریویک که یادتان نرفته؟ همان جوان نژادپرست نروژی
که سه سال قبل ابتدا یک خودروی بمبگذاری شده در نزدیکی ادارات اسلو منفجر کرد که منجر
به کشته شدن ۷ نفر
شد و سپس به جزیرهٔ محل برگزاری اردوی هواداران
حزب کارگر نروژ رفت و در یک تیراندازی گسترده ۶۹ تن از
شرکتکنندگان را اکثراً نوجوان بودند به قتل رساند.
.
با وجود این، نظام قضایی نروژ یکی از اعضای هیئت منصفه دادگاه
او را برکنار کرد. میدانید چرا؟ چون قبل از شنیدن حرفهای بریویک در دادگاه، در صفحه
فیسبوک خود، خواستار اعدام برویک شده بود.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر