یک کاربر
گوگلپلاس زیر یکی از لینکهای حجتالاسلام جلیل محبّی (که خود را مشاور حقوقی، محل
تحصیل را دانشگاه امام صادق و محل کار را مجلس
شوراي اسلامي، بسيج حقوقدانان و قوه قضائيه معرفی کرده) از وی پرسیده: «حاجی به نظر
شما جرم فتنهگرها بیشتره یا دزدان بیت المال؟ لطفا به این سوال شرعی جواب بده». حجتالاسلام
محبی پاسخ داده: «قطعا فتنهگرها. قرآن نخواندهاي كه فتنه از قتل هم بالاتره...».
اشاره وی به بخشی از آیه 191 سوره بقره است که میگوید: «والفتنه اشد من القتل»
(فتنه از قتل بدتر است). من خطاب به آقای محبی نوشتم: «لابد شمای قرآن خونده می دونید
که قرآن مصادیق فتنه رو اسم نبرده به همین دلیل بود که هم عثمان تونست به ابوذر بگه
فتنهگر و هم معاویه به امام حسین چنین جسارتی بکنه».
.
در
مورد اتهامی که جناب عثمان به ابوذر زد، قبلا اینجا (++) نوشتهام. پاسخ امام حسین
علیه السلام به نامه معاویه که ایشان را از فتنهگری پرهیز داده بود نیز، کم مشهور
نیست. امام حسین در پاسخ نوشته بودند: «در نامهات نوشتهاى كه این امت را به فتنه
نیندازم ولى من فتنهاى بالاتر از این نمىبینم كه تو امیر این مردم هستى».
.
در پی
آن چند کامنت بین ایشان (حجتالاسلام محبی) و من به قرار زیر مبادله شد:
.
.
محبی:
اتفاقا چون خواندهایم و فقه هم میدانیم در قانون ماده 286 رو نگاشتیم ...
.
من: لذا
خواهشمندم هر موقع از فتنه حرف میزنید برای اینکه کلام کامل باشد تجربه عثمان/ابوذر
و معاویه/امام حسین (ع) رو هم به مخاطب یادآوری کنید (لابد می دانید فقه خوانده کم
نداریم اما لزوما همه شانس قانوننویسی نداشتهاند). ماده قانونی مورد اشاره شما رو
خوندهام اما باز جواب سئوال (یا اشاره) مرا ندادهاید؛ بگذارید طور دیگری بپرسم: فکر
میکنید جناب عثمان و معاویه برای فتنهگر خواندن ابوذر و امام حسین (ع) نمیتوانستند
به مبانی فقهی و قانونی خودشان استناد کنند؟ اصلا چطور توانستند چنان اتهامی را بزنند؟
و جمله معروف امام حسین ع در پاسخ به معاویه را میتوانید اینجا تکرار بفرمایید؟
.
محبی:
من كه متوجه حرف شما نيستم. اما شما ميتوانيد قانون را معيار قرار دهيد تا مشكل حل
شود اينگونه بهتر است به نظرم...
.
من: من
اما از اول متوجه منظور شما بودم و حالا هم هستم! شما ارجاع به آیه قرآن داده بودید
و بعد ارجاع به ماده قانونی دادید؛ من متوجه هستم ولی کلا از پاسخ به این سئوال من
دوری کردید (شاید هم «فرار»!) که بالاخره عثمان و معاویه هم به ترتیب ابوذر بزرگوار
و امام حسین ع را فتنهگر خوانده بودند و لابد با ارجاع به همان آیه و قانون خودشان!
(جای تامل جدی دارد این فقره). بگذریم. خواسته بودم بنویسید وقتی معاویه امام حسین
ع را از فتنهگری برحذر داشت، امام حسین در پاسخ چه گفت؟ ننوشتید و من مینویسم. ایشان
در پاسخ معاویه نوشتند: «معاویه! در نامهات نوشتهاى كه این امت را به فتنه نیندازم،
ولى من فتنهاى را بالاتر از این نمىبینم كه تو امیر بر این مردم هستى.» موفق باشید.
.
(من دوست
نداشتم از این به بعد را ادامه دهم ولی با کامنت بعدی جناب محبی گمان کردم که متاسفانه
قصد تجاهل دارند)؛
وی در
واکنش به کامنت من نوشت: یعنی فکر میکنی من اینها رو نمیدونم :)
من پاسخ
دادم: قطعا نه! حدس دیگهای بزنید :)
.
وی با
طعنه پاسخ داد: برو با بزرگترت بیا پس :))
.
و من
به تلخی نوشتم: مودب باشید؛ حتی اگه فرار می کنید از جواب دادن. اگه بخوام با بزرگترم
بیام، میرم پیش بزرگترت ... هرهر
.
.
قطعا
کم نیستند کسانی که متوجه شدهاند منظور من از این همه نوشتن زیر پست عضو بسیج حقوقدانان،
صرفا یادآوری این مهم بود که حتی در صدر اسلام نیز اتهام فتنه توسط خلفا علیه معارضان
و منتقدان و مخالفان به کار رفته و استناد صرف به آیه 191 سوره بقره برای سرکوب
آنان و برای نتیجهگیری در دوران معاصر هم کفایت ندارد. ایشان با مسکوت گذاشتن این
مهم، روی صحبت را به ماده قانونی چرخاند که اصلا روی صحبت من نبود؛ حتی اگر هم بود،
نوشتن قانون چیزی نیست که فقط از دست امثال ایشان برآید!
واقعیت
این است که به طور روشنی طی چهار ساله اخیر که واژه/اتهام فتنه بر مبنای وصف و نقلی
که منابع دینی ما از آن دارند، وارد ادبیات سیاسی شده، به طرز غیرمنصفانهای از امر
مهمی چون «سواستفاده» از این اتهام علیه معارضان در تاریخ اسلام چشمپوشی شده و از
یادآوری آن به شدت پرهیز میشود. این رویه حتی مثلا در سریال تاریخی «مختارنامه»
هم بوده چنانکه بعدها بازیگر نقش ابنزیاد (ابنزیاد مسلم بن عقیل را به قتل رساند
و پس از آن فرمان قتل امام حسین و یاران او و اسارت اهل بیت او را به عمر بن سعد که
فرمانده سپاه کوفه در کربلا بود داد) گفته بود: «فقط يك كلمه بود كه كمي سياسي بود.
من چندين بار كلمه «فتنه» را گفته بودم كه به دليل ايجاد شبهه سياسي كلمه «فتنه»، پسنديده
نبود ابنزياد آن را بگويد و به همين دليل آن يك كلمه حذف شد.»
.
به
هر روی، این رویکرد نشان میدهد آویختگان از اتهام فتنه علیه منتقدان (لااقل بخشی
مهم از آنان)، به مقبولیت و مشروعیت استدلالهای خود علیه فتنهگران ایمان راسخ ندارند
و از شبیهشدن خود نزد افکار عمومی به سواستفادهکنندگان از آیه 191 سوره بقره در طول تاریخ، در نگرانی و تشویش به سر میبرند!
.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر