۱۴۰۳ بهمن ۱۸, پنجشنبه

عاقبت مبارزه با استکبار

 


 یکی از دغدغه‌های به‌جای نظام در مواجهه با “استکبار آمریکا”، چگونگی تصور و قضاوت ملت‌های مستضعف جهان از کارنامه این مواجهه ۴۶ ساله است که آیا در مبارزه با “شیطان بزرگ” احتمال پیروزی هست، حتی وقتی تمام منابع یک کشور صرف آن شده است؟ در تحلیل عقیدتی-سیاسی و نه لزوما نادرست، شکست نظام اسلامی در این تقابل یعنی افزایش ضریب “مستکبریت” آمریکا و سرخوردگی ملت‌هایی که  امیدوار به شکستن شاخ آمریکا، با موج اسلام‌خواهی سیاسی شیعه خمینی،  بودند! نظام سطح ارزیابی این کارنامه را اما تا حد انجام یا عدم مذاکره پایین آورده و اصل انجام مذاکره را که یکی از روش‌های عادی در دیپلماسی است، معادل تحمل تحمیل آمریکا معرفی کرده (یعنی شکست در برابر آمریکا)؛ راهبردی که شرایط بسیار وخیم اقتصادی، نارضایتی گسترده عمومی و فشار رو به تزاید تحریم‌ها ادامه آن را بسیار زیان‌بارتر از همیشه نشان می‌دهد ولی شواهد حاکیست همچنان قضاوت ملت‌های مستضعف جهان و تصور و وعده پیروزی بر “استکبار” در آینده‌ی که معلوم نیست کی فرا می‌رسد، ترجیح دارد.


نتیجه قطعی نهایی این نزاع پرهزینه نامعلوم است اما یک چیز قطعی است: مردم کنونی ِ ایران بسیار تحت‌فشارند و ناتوان از تغییر. 


شاید اگر خروجی این تقابل، تامین آرامش و آسایش ایرانیان در عین حفظ استقلال در مواجهه با نظام سلطه ‌بود، می‌شد به پایان استکبار و امیدواری "ملت‌های ستمدیده" امیدوار بود ... و آیا اساسا نزاع ملت‌های ستمدیده سر نداشتن آرامش‌ و آسایش‌شان نیست که مقصرش را استکبار دانسته‌اند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر