۱۳۹۲ مهر ۶, شنبه

این دکّان بسته می‌شود؟

در دوره ریاست جمهوری خاتمی، سردار نقدی (فرمانده وقت حفاظت اطلاعات ناجا که در پرونده شکایت مدیران شهرداری مجرم شناخته شده بود / فرمانده فعلی بسیج مستضعفین) از دکتر صادق زیباکلام بابت یکی از اظهار نظرهایش شکایت به دادگاه برده بود. با نزدیک شدن موعد دادگاه، اعلام شد که سردار نقدی آماده پس گرفتن شکایت خود از زیباکلام است، به این شرط که زیباکلام چند مقاله علیه «آمریکا» بنویسد. واقعا معلوم نبود ضریب هوشی این سردار می‌توانست در چه حدی باشد که از یک استاد مشهور دانشگاه بخواهد که مثل بچه مدرسه‌ای‌ها، به مشق نوشتن جریمه شود! البته زیباکلام حاضر به همکاری شده بود، حتی گفته بود خیلی بیشتر از حد انتظار سردار نقدی علیه آمریکا می‌نویسد، اما باید معلوم کند این کار چه نفعی می‌تواند برای کشور داشته باشد. این مقاله ها هیچ وقت نوشته نشد اما امثال سردار نقدی در خانه‌ی قدرت، بالانشین باقی ماندند و سال گذشته نیز کار را بدانجا رساندند که خواستار دعا برای بیشتر شدن تحریم‌ها شدند!
.
آب شدن یخ رابطه ایران و آمریکا، بعد از تاکید مقام رهبری بر نرمش قهرمانانه و در پی آن، سفر روحانی به نیویورک و اظهارات مسالمت‌جویانه و دور از تنش و دشمن زایی وی، و بالاخره تماس تلفنی اوباما/روحانی در شب گذشته، احتمالا کار و کاسبی را برای عده‌ای در بازار قدرت دشوار خواهد کرد. در ایران به خصوص خواب کسانی که کاستی‌ها در معاش و رفاه مردم را حواله به نام آمریکا می‌کنند، آشفته خواهد شد. در هر دو سوی این معارضه، جریاناتی در مقابل این تغییر خواهند ایستاد.
در گذشته دولت‌های حاکم در هر دو کشور، بیش و کم در کارشکنی علیه دیگری، اگر که توانسته‌اند، کوتاهی نکرده‌اند. جریان‌های مسلط رسانه‌ای در هر دو کشور نیز  یک سویه علیه سوی مقابل تاخته‌اند و همه اینها، اتمسفر حاکم بر رابطه دو سویه را سمّی و البته قابل زیست برای انگلهای ویژه‌ای ساخته است.
.
به طور روشنی، ما در ایران قویا از سر تقصیرات گذشته و حال و آینده آمریکا نگذشته‌ایم در حالی که این امتیاز را گشاده‌دستانه به روسیه، به انگلستان، به عربستان سعودی و حتی مصرِ حُسنی مبارک دادیم و می‌دهیم. به عنوان نمونه آمریکا را به خاطر نقش موثر در کودتا علیه دولت مصدق همواره شماتت کرده‌ایم در حالی که بعد از شصت سال هنوز بین خودمان به این توافق نرسیده‌ایم که محمد مصدق اساساً شایسته احترام و تقدیر هست یا نه؟ می‌شود اسم‌اش را روی یک کوچه‌ی بن‌بست گذاشت؟ سیاست‌مداران آمریکایی بارها، جسته و گریخته، به موضوع دخالت دولت وقت‌شان در کودتا علیه مصدق معترف بوده‌، اسناد آن را رو کرده و حتی تا عذرخواهی پیش رفته‌اند، در مقابل هنوز به طور رسمی هیچ واکنشی را از مقامات رسمی جمهوری اسلامی در محکومیت حمله غیرقانونی به سفارتشان در تهران و به گروگان گرفتن 444 روزه دیپلمات‌ها، شاهد نبوده‌اند.
.
با این همه، واضح است رابطه با آمریکا، حلّال همه مشکلات مردم ایران نیست؛ مردمی که در پس هشت سال لاابالی‌گری و ویرانگری اقتصادی و سیاسی دولت اصولگرا، یکی از بدترین شرایط اقتصادی و سیاسی را با پوست و استخوان خود لمس و درک می‌کنند. 
.
باید امیدوار بود با بازگشت سطح رابطه بر مدار احترام متقابل، چهارچوبی برای حل اختلافها تعیین و بر آن اساس، این دشمنی بیهوده برای مردم، به دوستی و مراودات طبیعی دو ملت بدل شود. شاید بزرگترین مانع بر سر راه این هدف، سنگ‌اندازی همان کاسبان بازار قدرت و بهره‌برداران از این دشمنی، چه در آمریکا، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر  باشد. این سنگ‌اندازی نمی‌تواند صرفا در چهارچوب سخنرانی، حماسه‌سرایی و دشنام باشد؛ دست به عمل خواهند برد. چاره مقابله با این جریانها، در تدبیر و امید، و در پرهیز از افراطی‌گری در دل بستن به رفع همه موانع در کوتاه مدت نهفته است.
.
.
پ.ن: مرتبط: برای هموطنان مغموم و خشمگین + 
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر