نخست)
صدا و سیما دیروز مراسمی در تجلیل از احمدینژاد - زیر عنوان «نکوداشت هشت سال تلاش
جهادی» - برگزار کرد. رئیس این سازمان در این مراسم اعلام کرد که «در بررسیها در گفتگوهای
اخیر معاونان صدا و سیما حداقل 15 نقطه برجسته درباره شخصیت آقای احمدی نژاد استخراج
شد.» او گفته که «عدالتمحوری آقای احمدینژاد کاملاً برجسته (بود / است) و این در
حالی است که ممکن است عدهای شعار عدالت بدهند اما ایستادن پای عدالت و پیاده کردن
آن بسیار مهم است ... آقای احمدی نژاد توانست با جرأت و شجاعت خود کارهای فوقالعاده
انجام دهد و خلأهایی را در جامعه پر کند ... استکبارستیزی و مقابله با صهیونیسم باعث
علاقهمندی زیاد مردم در سراسر جهان به آقای احمدینژاد شد … آقای احمدینژاد حلقههای
سنتی شکل گرفته را شکست تا استعدادها و رویشهای جدیدی برای اداره کشور شکل گرفت.»(+)
.
دوم) ضرغامی طبیعتا در سخنرانی خود به گزارشهای مکرر
دیوان محاسبات و دستگاههای نظارتی از بیانضباطیهای مالی و قانونشکنیهای دولت،
به رسم خط قرمز توسط شخص رئیس دولت به دور کابینه و علیه پیگیریهای قضایی، به حاشیهپردازی
و جنجالسازی در ارتباط با سایر قوا، به تبدیل دانشگاهها به دژهای سرکوب و تحدید،
به درآمد افسانهای دولت، به عدم درک و شناخت صحیح از مقوله تحریمها، به اتهامزنیهای
بیسند و مدرک، به انزوای کمنظیر بینالمللی، به مصوبههای یلخی و بی مطالعه خارج
از حد، به تجمیع عدهای استعداد ِ «بله قربان گو» به عنوان وزیر در کابینه، به تورم
و گرانی مهار گسیخته و به پروژههای پرشمار به سر انجام نرسیده، اشارهای نکرده؛ لااقل
و شاید به این دلیل که این جلسه، ظاهرا جلسه بگو و بخند و مدیحهسرایی و وداع بوده!
ولی جدای از این که هیچ منصفی نمیتواند تلاشهای مفید دولتهای نهم و دهم را منکر شود،
مسئله غیر قابل چشمپوشی اینجاست، که نه تنها در این روزهای واپسین احمدینژاد، که
در مجموع، صدا و سیما در نقد و نظارت رسانهای بر عملکرد دولت بسیار کوتاه آمد و اگر
این دو ساله اخیر را استثنا کنیم؛ عملا در ِ نقد رفتار سیاسی – اقتصادی دولت، در این رسانهی به اصطلاح «ملّی» تخته بود! صدا و سیما
به هر دلیلی دستگاه معظم سانسور و گاه حتی وارونهنمایی است و متاسفانه از این قدرت
شیطانی خود در این هشت ساله، بسیار به سود دولت اصولگرا استفاده برد. پیشتر هم درباره
انتخابات چهار سال قبل ریاست جمهوری نوشته بودم که «آن تقلب، نه دست بردن در شمارش
آرای انتخابات 22 خرداد 88، که تقلبی از جنس دیگر بود. تقلب مهم از چهار سال قبلتر
شروع شده بود؛ وقت و جاهایی که نه تنها بر رویکرد مخرب اقتصادی و سیاسی دولت نهم سرپوش
گذاشتند بلکه به تزیین آن پرداختند و در سایه نفت گران و تعطیلی هماهنگ شدهی چالشها
علیه قوه مجریه، مردم را به خلسه و آرامشی جعلی و متقلبانه فرو بردند تا سراب امن و
آرامشی را که مردم سالها بود محتاجاش بودند، به آنها نشان دهند. نقدها دفن شد و کارشناسان
و مدیران کاربلد خانهنشین شدند. به این ترتیب کسی را که همان سال اول ریاست جمهوری
به طور واضحی رفتارهای «ضد علمی و عقلی»اش در تدبیر امور کشور به چشمهای غیرمسلح
هم آمده بود، برای بار دوم تأیید صلاحیت کردند.»(+)
.
این
همه در حالی بود که رویه صدا و سیما در مواجهه با دولت اصلاحات، گونه دیگری بود. رمضانزاده،
سخنگوی دولت دوم خاتمی، یکبار گفته بود: «روزی آقای محمود احمدینژاد که شهردار تهران
بودند پل عابر پیاده برقی میدان هفت تیر را افتتاح کردند که حدود ۴۰ میلیون تومان در
یک مدت زمان طولانی صورت گرفت که البته همین هم نیازمند انجام تحقیق و تفحص است و همان
روز آقای دکتر عارف کارخانه توربینسازی نیروگاههای ما را در کرج با هزینهای بالغ
بر ۲۰۰ میلیارد تومان افتتاح کردند و ایران به جمع ۱۰ کشور صاحب این فناوری پیوست ولی
صدا و سیما از پل عابر پیاده ۴۰ میلیون تومانی شهردار احمدی نژاد ۱۵ دقیقه در ۵ بخش
خبری پخش کرد و پروژه ۲۰۰ میلیارد تومانی را که معاون اول رییس جمهوری افتتاح کرد در
۴۵ ثانیه و در ۴ بخش خبری پوشش داد.»
.
سوم)
«میانگین» نمرات در کارنامه یک دولت چگونه محاسبه میشود؟ با تطبیق قول و عملها؟
با آمار گرفتن از فقیرهای فقیرتر و غنیهای غنیتر شده؟ با جمع جبری خسارتها و منافع
حاصله برای ملت و میهن؟ با شمردن جوجههای آخر پاییز؟ چه کسی اینها را محاسبه میکند؟
اهل فن و منتقدان و کارشناسانی که اجازه ورود به صدا و سیما را هم ندارند؟ ... احمدینژاد
مستحق بازخواست و محاکمه است یا لایق تقدیر و لوح و نشان؟ بازخواست او پای امثال
ضرغامی را به محکمه عدل نمیکشاند؟ ضرغامی دارد کسی را گول میزند؟!
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر