دفاع
برخی بلاگرها و فعالان سایبری هموطن از قیمومیّت نظامیان بر صندوقهای رأی در مصر و حمایت از ابطال نتیجه یک انتخابات قانونی
و درست به زور ارتش، و به زور تیر و تفنگ و تانک، به پشتوانه اردوکشی خیابانی، در حالی
که هیچ کدام از مردم مصر از شرکت در انتخابات سال گذشته محروم نبودند، در حالی که انتخابات
سال گذشته ریاست جمهوری در این کشور، آخرین انتخابات نبود؛ و همهی اینها، به این بهانه
و توجیه که دولت مُرسی، اسلامگرا بود و مستبد، و سلفیها را برمیکشید، لازم میکند
که این دوستان به احترام «آیتالله جنتی درون خود»، و به احترام یگانهای «حزب پادگانی»
درونشان، تمام قد بایستند و سلام کنند! که مگر امثال آیتالله جنتی نیز که بر فراز
همه انتخابات مردم ایران نشستهاند، به یاری حزب پادگانی، گمان ندارند که باید راه
را بر صندوقهای رأی بست اگر که محصولاش آن چیزی نباشد که آنها میخواهند؟! اسم
کارشان را هم میگذارند دفاع از آرمانها و ارزشها که مصادیقاش عموما منحصر به تامین
شرایط تداوم حضور خودشان در صدر قدرت است!
.
کارل
پوپر توصیف گرهگشایی از دمکراسی دارد. به اعتقاد وی دمکراسی
ترتیبات نهادی است که نظارت عامه بر حکمرانان و برکنار ساختن ایشان را امکانپذیر
کند و به مردم تحت حکومت اجازه دهد بدون خشونت و حتی بر خلاف خواست فرمانروایان به
اصلاحاتی که میخواهند دست یابند. وی بر آن است که تجربه تاریخی نشان داده فرمانروایان
ایده آل و خوب دست نیافتنی هستند، به همین جهت طرح ریزی نهادهایی کمال اهمیت دارد که
مانع آن شوند که فرمانروایان بد، آسیب فراوان برسانند. پوپر تصریح دارد که نام شکل
حکومت اهمیت ندارد بلکه تعویض حکومتها و یا جابجایی در آنها حائز اهمیت است. مکانیزمها
و نهادهای متعددی برای این کار وجود دارد؛ به اعتقاد وی، بهترین نهاد، «صندوق رأی»
(انتخابات) است(+).
بر
این اساس مردمسالاری حکم میکند که اگر مردم، به قدرتِ اسلامگرایان و سلفیها هم رأی
دادند، این رأی و حکم محترم و جاری باشد؛ تنها با این شرط که راه کنار گذاشتن آنها
که با رأی برکشیده شدهاند، دوباره از راه صندوق رأی، بسته نشده باشد.
.
وقتی
اسلامگرایان مصر در انتخابات آذر سال 90 در انتخابات پیروز شدند (تنها حدود 20 ماه
قبل)، نوشته بودم: «اگر قانون اساسی جدید مصر، راه را بر رأی آزاد مردم به بهانهها
و اسمهای مختلف، نبندد و یا مفسران آتی آن، به فراخور برتری سیاسی، نتوانند پرهیز
از برگزاری انتخابات آزاد را توجیه کنند، آن چه از اخوانالمسلیمن و نور گرفته تا احزاب
لیبرال و سکولار، برای حضور و تداوم حضور در قدرت سیاسی به آن نیازمند خواهند بود،
صرفا نشان دادن کارآمدی در اداره امور کشور است که مردم در دورههای معیّن و محدود،
با برگزاری انتخاباتی آزاد، مجال رد یا تایید، و یا به معنای اصلی، حکم اخراج از گردونه
مدیریت کشور یا ورود به آن را صادر خواهند کرد.»(+)
.
اینک
معتقدم با اخراج محمد مرسی از قدرت، تنها یک سال بعد از آغاز ریاست جمهوریاش، پروژه
مردمسالاری در خاورمیانه، ضربه سختی خورده باشد. از این پس احتمالا لازم و کافیست ارتش مصر راضی نگداشته شود! حالا دیگر به آسانی نمیتوان اسلامگرایان را (که وجود و قدرتشان را؛ با همه
کم و بیشاش، کسی نمیتواند منکر شود)، به اقتضائات دمکراسی خوشبین کرد و آنها را
به مبارزه از راه صندوقهای رأی راضی ساخت؛ و این نه فقط در مصر؛ که در جهان
اسلام.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر