شهید
بهشتی گفته بود که تلخی برخورد «صادقانه» را به شیرینی برخورد «منافقانه» ترجیح میدهد
... حالا من اگر جای رفسنجانی باشم، یک بیانیه میدهم و بیانیه را هم با همین جمله
شهید بهشتی شروع میکنم!
.
شورای
نگهبان اشتباه سال 76 خود را تکرار نکرد. فضای جامعه فقط طی این ده روز گذشته به سرعت
در حال حرکت به سمت خلق یک دو خرداد دیگر، و انتخاب کاندیدای ناخوشایند اقتدارگرایان
(رفسنجانی) بود و این کابوس البته نباید تکرار میشد. شورای نگبهان، صادقانه برخورد
کرده و «صداقت»ورزی، این رفتار نایاب فضای سیاسی کشور، جدای از آنکه جامعه را به روزگار
رهایی از مصلحتگراییهای افراطی بشارت میدهد، میتواند تکلیف ژستهای مردمسالارانه
را در کشور به خصوص برای افکار عمومی جهانی، و سپس افکار عمومی داخلی، واضح سازد. واقعیت
این است که بلاتکلیفی و تعلیق در تبیین موقعیت و جایگاه «جمهوریت» در کشور ما به عارضه
مهمی تبدیل شده؛ خاصیتی که البته از چهار سال پیش اضمحلال آن، متاسفانه با هزینهای سنگین و خوشبختانه به
هر حال در حالِ وقوع، سرعتی بسیار بیشتر گرفته است.
.
حذف
رفسنجانی با سابقه مدیریتی طولانی و صرفا به خاطر رویکرد انتقادیاش به جریان حاکم
در چهار سال گذشته، کاستَنی جدی از شعاع دایره رقابت است و این وقتی اهمیت پیدا میکند
که توجه داشته باشیم: «جوهر دمکراسی بیشتر در رقابت نمایان میشود تا در مشارکت. حتی
مشارکت صد در صد مردم در انتخابات تضمین کننده وجود دمکراسی نیست. چه بسیار نظامهای
غیردمکراتیکی که در قرن بیستم موفق به احضار اکثریت قریب به اتفاق مردم در صحنه انتخابات
شدهاند. در مقابل، جوهر دمکراسی در رقابت و کثرتگرایی نهفته است.»(+). پیشتر و به
ترتیب دایره رقابت در انتخابات مجلس خبرگان و سپس در انتخابات در مجلس شورای
اسلامی به حداقل شعاع خود محدود شده بود.
.
با
این همه، به اعتبار درسهای واضح تاریخ، ما، منتقدان، همچنان راه پیروزی خواهیم سپرد
همچنان که از خاطر نمیبریم که گاه «زیبایی دویدن، از زیبایی رسیدن زیباتر است». ما
خودمان، صلاحیت «امید»مان را تایید میکنیم: بگردید، میگردیم!
.
پ.ن
1: اگر این گفته احمدینژاد را که «مشایی همان احمدینژاد است» صحیح بدانیم؛ اینک هر
سه رئیس جمهوری بعد از فوت بنیانگذار جمهوری اسلامی، صلاحیت ریاست جمهوری ندارند!
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر