۱۳۹۱ خرداد ۷, یکشنبه

خون بوسنیایی ها رنگین تر از سوری ها بود؟


بیست سال قبل صرب های بوسنی با پشتیبانی دولت و ارتش صربستان، فجایع کم نظیری علیه مسلمانان و کروات ها به راه  انداخته بودند. در آن روزها، رسانه های جمهوری اسلامی – به درستی – از وسعت غیرقابل تصور جنایت علیه مسلمانان در قلب اروپا گزارش و خبر داشتند، مردم علیه سکوت مجامع جهانی به خیابان ها فراخوانده می شدند، کمک های مالی جمع آوری و ارسال می شد، حتی کسانی عزم شان را جزم کردند و از ایران راهی بوسنی شدند تا علیه صرب ها سلاح به دست بگیرند. ناطق نوری در کتاب خاطرات خود از مذاکرات مستقیم و موفق خود با مقامات کروات برای ارسال اسلحه به بوسنیایی ها خبر داده. آیت الله جنتی شده بود نماینده رهبری در پیگیری مسائل بوسنی و حتی بیمارستان های ایران، میزبان قربانیان جنایت های دلخراش صرب ها بود. مدام به زمین و زمان دشنام می دادیم که چرا دست روی دست گذاشته اند و کاری از پیش نمی برند؟ سر آخر هم این دخالت ناتو و ابتکار بیل کلینتون در به امضا رساندن پیمان صلح دیتون توسط طرف های درگیر بود که به خونریزی ها پایان داد. اینک شرایط را مقایسه کنید با قتل و کشتاری که بیش از یک سال است در کشوری که با ما به قدر یک کشور فاصله دارد، جریان دارد. رسانه ها تا مدت ها اساسا خبری از درگیری ها در سوریه منتشر نمی کردند و در طول این مدت رسیده اند به همراهی و همزبانی ِ صرف با رسانه های بشار اسد در متهم کردن مخالفان به قتل و کشتار مردم بی گناه. دولت وحشی بعث سوریه، راه را بر همه رسانه های غیرخودی بسته تا همان رسانه ها، به مثابه چشمان نگران افکار عمومی، نتوانند قاتل و جانی را بشناسند و معرفی کنند. از تسلیحات جنگی سنگین علیه شهروندان معترض استفاده کرده و فرعون وار حاضر نیست جایگاه خدایگانی خود را رها کند. روسیه و چین روی خون مردمان سوریه لیز سیاسی می خورند و ما که دفاع از مظلومان عالم را به اسم خودمان سند زده ایم، یک سره بی خیال خون هایی شده ایم که حالا اصلا مهم هم نیست که کثافتی مثل بشار اسد ریختن آنها را مباح کرده یا کثافت های دیگری به اسم القاعده. واقعا خون بوسنیایی ها رنگین تر بود یا فقط به این دلیل که خون آشامی مثل بشار قبلا بادمان زده و قول بادهای بعدی را داده، داریم حرف آدمکش های آن دراز ِ خونریز را تکرار می کنیم؟ 
.
این سکوت در قبال جان های عزیزی که در شام هدر می شود، داغ است بر پیشانی، لکه است بر دامن، طوق است بر گردن.
.
ببینید(+).
.

۲ نظر:

  1. خون آشام را با تحلیل چکار!!!!! خون آشام را گردن فقط باید زد. این جنایت نیست این ادمخواریست. و جهان توسعه یافته بر خونهای می رقصد

    پاسخحذف
  2. سلام
    1- کشتار مردم غیر نظامی محکوم است، خواه از سوی هر دولتی که باشد
    2- مد شده است که در جهت اثبات روشنفکری یا مردم دوستی خود، به رژیم اسد فحش داده و از آن تبری جوییم، اما می خواهم توقفی کنم و چند سوال بپرسم:
    الف) منافع رژیم اسد در کشتار مردم خودش چیست؟ آیا منطقی است که یک رژیم زیرک (سیاستمداران سوری در بین سران عرب به توانایی های دیپلماتیک و توان مدیریت بالا معروفند) در زمانه ای که چشمان تیزبین رسانه ها هر سانسوری را درمی نوردد مردم خود را به گلوله ببندند؟ و در روزگاری که شورای امنیت به کوچک ترین بهانه دستور لشکرکشی صادر می کند، بهانه به دست دیگران دهند؟
    ب) آیا امکان ندارد (امکانی ولو ناچیز) که گروهی از مخالفان مسلح نظام سوریه، با گریم نیروهای دولتی به منطقه ای حمله کرده و پس از قتل عام ساکنان، گناه را به گردن رژیم اسدانداخته و برای درخواست مکرر مداخله نظامی ناتو و شورای امنیت، بهانه عملی بتراشند؟
    ج)در روزگاری که «ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد» و «آدمی گرگ آدمی است»، ملاک تشخیص داستان های راست و دروغ چیست؟ آیا گزارشات مدیای غربی که تشت رسوایی شان مدتهاست که از بام افتاده و یا رسانه دولتی سوریه که از پیش به حمایت از دولت و تحریف حقایق متهم اند برای اثبات اتهاماتی که کمترین شان جنایت علیه بشریت و یا جنایات جنگی است کفایت می کند؟
    د) اگر روشنفکر غربی یا سیاستمدار آمریکایی، خون بوسنیایی را از عرب سوری رنگین تر می داند و ملامت می شود، روشنفکری خاورمیانه ای که خون سوری را بر بحرینی تقدم می دهد چه حکمی دارد؟

    پاسخحذف