۱۳۹۰ تیر ۱, چهارشنبه

برای صاحبان آن جیره های غذای دست نخورده ... در زندان


... هر آن چه رنج می برد، زیستن خواهد تا رسیده و شاد و مُشتاق شود؛ مشتاق ِ چیزهای دورتر، برتر، روشن تر ... اما لذّت، خود را می خواهد، جاودانگی را، بازگشت را. او همه چیز را جاودانه همان گونه که هست می خواهد. رنج می گوید: "بشکن، خون ِ خویش بریز، ای دل! ای پا، بگَرد! ای پَر، بپَر! ای درد، برخیز، بَر شو!"
*
.
چنین گفت زرتشت / ترجمه: داریوش آشوری / ص 346
.
.
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر