۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

مرداب

...
آهوان، ای آهوان دشت ها
گاه اگر در معبر گلگشت ها
جویباری یافتید آوازخوان
رو به استغنای دریاها روان
جاری از ابریشم جریان خویش
خفته بر گردونه ی طغیان خویش
یال اسب باد در چنگال او
روح سرخ ماه در دنبال او
ران سبز ساقه ها را می گشود
عطر بکر بوته ها را می ربود
بر فرازش، در نگاه هر حباب
انعکاس بی دریغ آفتاب
خواب آن بی خواب را یاد آورید
مرگ در مرداب را یاد آورید
.

فروغ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر