۱۳۸۷ مرداد ۹, چهارشنبه

چرا دوری از ما؟

من چقدر ساده بودم که فکر می کردم خبر رسوایی اخلاقی معاون فرهنگی دانشجویی دانشگاه زنجان، به این سادگی ها ماله کشی شدنی نیست؛ پیش خودم می گفتم دانشجوها فیلم گرفته اند، می گفتم اصلا چه معنی دارد معاون دانشگاه دولت اسلامی در اتاقی با پرده های کشیده شده با دخترکی که خودشان داشتند فریاد می زدند که در کمیته انصباطی مورد داشته، قرار ملاقات داشته باشد و تازه آن هم بعد از وقت اداری؟! این ها همه خلاف عرف بود، حتما به این نتیجه می رسند که آقای معاون خلاف شرع هم کرده و یک بار برای همیشه دانشجو می توانست ثابت کند که واعظان چون به خلوت می روند، به راحتی می توانند آن کار، یا کارهای دیگر بکنند! خبرش هم که گوش فلک را کر کرد. حالا که دادستان زنجان گفته "با توجه به اظهارات دو متهم در قضيه دانشگاه ، بين دو طرف صيغه محرميت جاري شده"، ایمان می آورم به چرت بودن خوش خیالی های خودم. یک وبلاگنویس نوشت: خانم ها قبل از زندان به جاری شدن صیغه محرمیت اعتراف کنند! دیگری هم نوشت: خدا به همه ما رحم کند. دانشجو! بی جا می کنی موبایل دوربین دار می خری و تحصن می کنی! برو دنبال عکس، اکس و فیلم و عشق و حال، تو را چه به مچ گیری از مدعیان دین و دینداری ... فرشته عدالت! آخر چرا این قدر دوری از ما؟! ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر