یک خانواده آمریکایی تصمیم گرفتند تعطیلاتشان را در سرزمین مقدس بگذرانند و درست وقتی به آن جا رسدیند که پونس پیلات عیسی را محاکمه می کرد. ناگهان خانواه آمریکایی مجذوب قیافه آقای آرامی شدند که از خود دفاع نمی کرد و خانواده آمریکایی با دیدن آن منظره دلشان به حال آن آقا سوخت و فورا به وکیلشان تلفن کردند و گفتند به هر ترتیبی که شده فورا سوار هواپیما بشود و برای دفاع از آن مرد محترم به آن جا بیاید و گفتند که هر چه خرج این سفر بشود مهم نیست؛ ده هزار دلار، یک میلیون دلار؛ اهمیتی ندارد. تا سه بعد از ظهر هنوز وکیل نرسیده بود ... پسر کوچکتر خانواده با انگشت بالای تپه را نشان داد و فریاد زد: "مامی! ددی! ببینید بر سر آن مرد مهربان چه آورده اند". مسیح مصلوب شده بود و خانواده آمریکایی در نهایت صمیمت و مهربانی دویدند و از تپه بالا رفتند و به صلیب رسیدند و بعد یک گازانبر و نردبان آوردند و در حالی که از نردبان بالا می رفتند، می گفتند: "آقا! ما آمدیم. ما آمدیم" و میخ دست راست مسیح را با گاز انبر در آوردند و بعد میخ دست چپ را در آوردند و بعد مسیح به جلو خم شد و از پاها به صلیب آویزان ماند! ... آمریکایی ها این طور هستند؛ می خواهم بگویم که آنها آدم های بدجنسی نیستند یا لااقل همیشه بدجنس نیستند؛ فقط نابلدند! (فالاچی در کتاب "زندگی، مرگ و دیگر هیچ")
*
زمزمه طرح تشدید تحریم ها به خصوص در کنگره آمریکا علیه ایران مجددا بالا گرفته با این استدلال عجیب که این تحریم ها فشار بر جمهوری اسلامی را تشدید و او را ناچار به تغییر رویه خواهد کرد. حلقه واسط این تحریم و فشار، چیزی است به نام "مردم ایران" که ظاهرا قرار است نقش اهرم را بازی کند تا "زحمتِ مردم"، گره از مشکلات تحریم کنندگان باز کند! اما همه تجربه های تحریم نشان می دهد که حاکمان "کمترین" و "واقعا کمترین" آسیب را از تحریم ها می بینند و چه بسا به راحتی از آن به سود خود بهره می گیرند؛ تجربه طولانی تحریم کوبا و میانمار و کره شمالی و عراق دوره صدام موید این نظر است؛ تجربه خود ایران نیز؛ ایران کشوری است که در دوره جنگ هشت ساله با عراق به علت تحریم حتی در خرید سیم خاردار دچار مشکل بود ولی حالا یکی از مهم ترین مسائل دنیا، فعالیت های هسته ای همین نظام سابقا محروم از سیم خاردار است!
بررسی این که چگونه یک تحریم به تقویت یک نظام سیاسی حاکم تبدیل می شود با دقت در رفتار دولت های مورد تحریم میسر است. نسبت دادن رنج و خسران اقتصادی مردم به تحریم کنندگان به فضای تنش و دشمنی سیاسی بین المللی دامن می زند و مردم در راه تحمل فشار اقتصادی، ناگزیر بار فشارهای سیاسی را هم بر دوش می کشند، زمینه برای متهم کردن منتقدان و مخالفان به مزدوری تحریم کنندگان و در نتیجه محدود و منکوب کردن آن ها و امکان سیطره نهادهای دولتی و شبه دولتی و رانت خوار بر مقدرات و امتیازات اقتصادی کشور فراهم می شود. درد و رنج و فساد تکثیر و همزمان هر نوع نارضایتی به بهانه همراهی با دشمن تحریم کننده و آزارگر به راحتی طعمه آتش سرکوب هایی می شود که چه بسا به نام دفاع از عزت و اقتدار ملی تقدیس هم می شوند.
رفتار دولت های مورد تحریم را تماشا کنید؛ بیشتر از آن که از "تحریم های اقتصادی" بهراسند، از راه افتادن یک شبکه خبری، آغاز به کار یک وبسایت و یا پرقدرت بودن یک فیلتر شکن نفرت دارند و همه کار می کنند تا "ممنوعه های دانستن"، همچنان ممنوعه بمانند.
*
آمریکایی ها به "نابلدی" خود ادامه می دهند؛ انگار می خواهند مردم ایران بر صلیب از پا آویزان بمانند.
*
زمزمه طرح تشدید تحریم ها به خصوص در کنگره آمریکا علیه ایران مجددا بالا گرفته با این استدلال عجیب که این تحریم ها فشار بر جمهوری اسلامی را تشدید و او را ناچار به تغییر رویه خواهد کرد. حلقه واسط این تحریم و فشار، چیزی است به نام "مردم ایران" که ظاهرا قرار است نقش اهرم را بازی کند تا "زحمتِ مردم"، گره از مشکلات تحریم کنندگان باز کند! اما همه تجربه های تحریم نشان می دهد که حاکمان "کمترین" و "واقعا کمترین" آسیب را از تحریم ها می بینند و چه بسا به راحتی از آن به سود خود بهره می گیرند؛ تجربه طولانی تحریم کوبا و میانمار و کره شمالی و عراق دوره صدام موید این نظر است؛ تجربه خود ایران نیز؛ ایران کشوری است که در دوره جنگ هشت ساله با عراق به علت تحریم حتی در خرید سیم خاردار دچار مشکل بود ولی حالا یکی از مهم ترین مسائل دنیا، فعالیت های هسته ای همین نظام سابقا محروم از سیم خاردار است!
بررسی این که چگونه یک تحریم به تقویت یک نظام سیاسی حاکم تبدیل می شود با دقت در رفتار دولت های مورد تحریم میسر است. نسبت دادن رنج و خسران اقتصادی مردم به تحریم کنندگان به فضای تنش و دشمنی سیاسی بین المللی دامن می زند و مردم در راه تحمل فشار اقتصادی، ناگزیر بار فشارهای سیاسی را هم بر دوش می کشند، زمینه برای متهم کردن منتقدان و مخالفان به مزدوری تحریم کنندگان و در نتیجه محدود و منکوب کردن آن ها و امکان سیطره نهادهای دولتی و شبه دولتی و رانت خوار بر مقدرات و امتیازات اقتصادی کشور فراهم می شود. درد و رنج و فساد تکثیر و همزمان هر نوع نارضایتی به بهانه همراهی با دشمن تحریم کننده و آزارگر به راحتی طعمه آتش سرکوب هایی می شود که چه بسا به نام دفاع از عزت و اقتدار ملی تقدیس هم می شوند.
رفتار دولت های مورد تحریم را تماشا کنید؛ بیشتر از آن که از "تحریم های اقتصادی" بهراسند، از راه افتادن یک شبکه خبری، آغاز به کار یک وبسایت و یا پرقدرت بودن یک فیلتر شکن نفرت دارند و همه کار می کنند تا "ممنوعه های دانستن"، همچنان ممنوعه بمانند.
*
آمریکایی ها به "نابلدی" خود ادامه می دهند؛ انگار می خواهند مردم ایران بر صلیب از پا آویزان بمانند.
قبلاً از این زاویه به این موضوع فکر نکرده بودم ، فکر می کردم تحریم ها باعث زمین گیر شدن دولت می شه ، اما حالا با خوندن این دو پستی که راجبع تحریم ها نوشتی نظرم کاملاً عوض شد . بله مشاهده تاریخ ربع قرن اخیره کره شمالی، کوبا و حتی خود ایران به حرف های تو رنگ واقعیت می ده. نمی دونم باید چی کار کنم ، نمی دونم اصلاً باید به چی فکر کنم !؟
پاسخحذف