۱۴۰۳ آذر ۵, دوشنبه

گنبد سلطانیه؛ به وقت پاییز


 

 تا به‌حال هیچ‌گاه به وقت پاییز، گنبد سلطانیه نرفته بودم.

در پاییز، رفاقت و قرابتی روشنا بخش هست بین پنجره و خورشید؛ ستاره آتشین در پاییز نزدیک‌تر از همیشه است به زمین و به پنجره‌ها و نور او را، پنجره راه بیش‌تری می‌دهد تا که به دل خانه‌ و عمارت‌ها بیشتر برسد و به دیوارها برسد؛ چهاردیواری‌ها روشن‌تر می‌شوند.

در روز پاییزی، دیوارها در بنای ۷۵۰ ساله گنبد سلطانیه، دلرباتر بودند و روشن‌تر؛ به لطف نور و پنجره و پاییز؛ ۷۵٠ سال است که این دوستی دایر است؛ بسیاری آمده و رفته‌اند ولی در همه این سال‌ها، حتی بسی بیش‌تر از عمر خیلی از سلسله‌های پادشاهی، پنجره‌های همچنان دایر این بزرگ‌ترین گنبد آجری جهان، مهمانان آمده از خورشید را در پاییز به داخل راه برده‌اند؛ به آنجایی که هنر و مهندسی بر خوی خون‌ریزی مغول غلبه کرده بود...

«پنجره چه اختراع خوبی بود، ای بشر!»؛ این را شاید خورشید همیشه گفته باشد.

اگر راه انتخابی هست، اگر اشتیاقی به تماشای نور خورشید روی «دیوارهای تاریخ‌دیده» هست، فقط باید حوالی ظهر آفتابی پاییزی به دیدار بناهای تاریخی رفت؛ نور روی دیوارها تماشایی‌تر است؛ روشنی بر تن مرزها.


 










 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر