مردم غزه به معنای واقعی کلمه «مظلوم»اند؛ بین دو لبهی قیچی حماس-اسرائیل گیر افتادهاند؛ از رنج اشغال و آزار صهیونیستها پناه به دامن حماس برده بودند که حالا واضحتر از همیشه معلوم شده ارزیابی درستی از وسعت و عمق واکنش اسراییل به آن آدمکشی و عملیات نداشت و اینک چنین، جمعیت بیپناه غزه را در بلا و آتش انداخته است.
در دنیای به این بزرگی کسی نه نتوانست و نه خواست نقطه توقف بر جنایتهای ارتش اسراییل بگذارد. نمایش حوثیها هم هیچ رنجی را کم نکرده که از قضا وسعت ناچیز اثر «خط مقاومت» را در مهمترین پروژهاش (فلسطین) عریان جلوی چشم جهانیان آورده.
چه غمی عظیم که در میانه میدانداری کسانی که رنج انسان فلسطینی را مبتذل و آن را دستاویز تقدیس خود کردند، باید هوار زد که این رنج واقعی است و چرا کاری از دست کسی بر نمیآید؟!
این ظلم دامنگیر است؛ کشته شدن ۳۰ هزار انسان بیپناه در کمتر از نیمی از سال مگر شوخی است؟ دویدن از پی جرعهای آب و لقمهای نان برای نمردن از گرسنگی، خیالات نیست؛ واقعیت بیعرضگی جامعه جهانی انسانهاست که بسیار عاجز است برای تقلیل مرارت انسانهایی چنین ستمدیده.
ما به صحنه رنج آن کودک فلسطینی که از گرسنگی، بیحال و زار، بازوان و دستان مادرش را میکاود، بسیار نزدیکیم؛ نقشه جهان را ببینید!
پس چرا گنگایم؟ چرا ناتوانیم؟ چرا رنج انسان دیگر زود عادی میشود؟ چرا خیال کردهایم پژواک این ستم و رنجها، دیر یا زود، سیلی بر صورتمان نخواهد شد؟
🖤
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر