«شهید دادیم، حجاب سرت کن» و «حجاب؛ خونبهای شهیدان» و جملاتی از این سنخ، اگر حتی تقلیل ارزش و حرمت جان و فداکاریهای شهدا نباشد (که چطور بین آن همه واجب شرعی، این یکی این همه خونبهاست و ستون فقرات منطق «حجاب سرت کن»)، به خودی خود نشان از آن دارد که این یک واجب شرعی (حجاب) که "واجبتر" جا زده شده، نمیتواند صرفاً به اعتبار ارزش اخلاقی و دینی آن این همه بلندمرتبه باشد.
چه دلیلی دارد این یک واجب شرعی (بدون آوردن ارزشهایی چون راستگویی، وفای به عهد، پرهیز از قتل نابهحق و دزدی، نداشتن لکنت در ستاندن حق و بسیاری چون اینها در کفه ترازو)، به تنهایی، مکرر در مکرر محصول بیهمتای خون شهدا جا زده شود که میدانیم این خون چه جایگاهی نزد عرش خدایی دارد؟!
سوال اساسی این است: «مسئله در اجبار حجاب، "شرع" است یا مسئله برپا نشان دادن پرچم تسلط؟»
نیّت اینجا مهم است.
اگر مسئله دومی باشد، "خون شهیدان" آیا چیزی بیش از ابزار است؟
از زاویهای دیگر؛ اگر مسئله واقعا به رخ شدن قدرت مسلط است، قدرتی که خود میداند با همه منابع موجود، کشور را چگونه اداره کرده و به کجا میبرد، این طور قدرتنمایی، در معنای عمیق خود، نشانه ضعف است یا قوت؟
اگر میدان قدرتنمایی مبلغان حجاب، خلق امید و آرامش و آسایش برای مردم بود، آیا مردمانی امیدوار و آرام و مرفه خود با آغوشی گرم، به "اختیار" که ارزشی اخلاقی دارد، پذیرای حجاب و همه شریعتشان نمیشدند؟
آیا پیام چنین مقابلههای ضربتی و چکشی رایج با منتقدان و مخالفان حجاب، اعتراف غیرمستقیم به ناتوانی در خلق امید و آرامش و آسایش بین مردم نیست از آن گونه که مردم با اختیار ارزشهای خالقان امید و آرامش و آسایش را پذیرا باشند؟
حقّا مسئله تعارض اجتماعی – سیاسی سر موضوع حجاب، خیلی ساده است ولی آن طور که برخی مشترعان گرامی و سیاسیون نگران تصور کردهاند، اصلاُ "سطحی" است!
مسئله موی سر نیست، مسئلهی مبارزه است برای یافتن امید و آسایش و آرامش در جایی که - به باور بخشی از جامعه - مسلطهای حاضر نتوانستند تأمینشان کنند.
پ.ن: بازمانده قربانی (شهید) دلش نشانههایی میخواهد که باورش را قوی سازد سر اینکه آن خون بر زمین ریخته و جان رفته، به هدر نرفته است؛ حتی راضی میشود قربانیهای بیشتری تقدیم کند، نباید احساس خسارت به او دست بدهد. در این میانه اگر سامانی سیاسی بتواند محصول خون شهید را گره بزند به پدیده و ارزشی که مطلوبش است، آیا به راحتی نتوانسته است برای احیا و ابقای آن پدیده و ارزش (مثل حجاب اجباری) همه بازماندگان شهدا و قربانیان را به سود خود به صف کند؟ این طوری افراشتگی آن پرچم ِ تسلط تضمین نمیشود؟ حالا تصور کنید اگر «راستگویی و آزادی؛ خونبهای شهیدان» معرفی شده بود، یا «شهید دادیم تا دروغ و زور ناحق نباشد؛ راست بگو و آزادی بده» مبنا بود؛ آیا آن حاکمان ناراست و بندهپرور امان از سطح انتظار خانواده شهدا داشتند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر