.
دیروز متوجه شدم که امروز (سهشنبه) در گرامیداشت شهدای بمبارانهای بهمن ۶۵ زنجان مراسمی در کانون سهروردی برگزار خواهد شد.
امروز یکساعتونیم مراسم را رفتم.
حالا واضحتر میدانم که این تلاش پنج ساله اخیر برای احیای یاد "بهمن ۶۵" در زنجان، محصول اراده و همت رفیق دیرین، جناب امیر نعمتی است که خود در آن روز بمباران کوچه بینش، سر کلاس، در محل بمباران بوده. او اکنون رئیس حوزه هنری زنجان است و از سال ۹۷ مبدع و دستاندرکار اصلی گرامیداشتهای سالانه این رخداد.
نیمی از سالن پسرها و نیمی دیگر از دختران مدرسهای پر بود و ردیفهای جلو مهمانان ویژه از جمله برخی مدیران.
امیر نعمتی گفت که پیگیر تبدیل کوچه بینش به "کوچه – موزه"اند؛ ایده خیلی خوبی است. گفت که امشب (ساعت هفت) شبکه محلی مستندی در باره بمباران زنجان پخش میکند. بخشی از برخی محصولات فرهنگی را هم نمایش دادند که البته چندان قوی نبودند.
مهدی یعقوبی ادایی حرف زد، شاید به همین دلیل خیلیها حواسشان نبود و همهمه غالب بود اما وقتی رضا معجونی (امدادگر پیشکسوت) از خاطراتش میگفت، سالن ساکت و سراپا گوش بود. ساده حرف زد. شیطنتهای بچه مدرسهای حواسش را پرت نکرد. خاطرات تکاندهنده و غمانگیزی داشت به خصوص آن جا که گفت در یکی از بمبارانها به دروغ و برای اینکه مادر مصدومی را راضی کند که سوار آمبولانس شود، به او میگوید: «سعید (پسر چهارساله آن مادر) را فرستادهام بیمارستان» و وقتی سعید را جانداده از زیر آوار بیرون میکشند، مادر رفته بوده برای مداوا. معجونی میگفت تا دو هفته بعد آن، مادر ِ فرزند از دست داده میرفته هلال احمر، محل کار معجونی، او را میزده، سرش داد میکشیده، موهای سرش را میکشیده که «تو بچه مرا کشتی.» معجونی میگفت هیچوقت به یک آسیبدیده دروغ نگویید، همه واقعیت را هم نگویید. معجونی گفت بعدتر آن مادر با یک جعبه شیرینی آمد برای عذرخواهی و گفت آن حرف تو البته باعث شد، بدون این که بچهام را ببینم، دفناش کنند ...
تفویضی هم گفت که به یاد دارد هواپیماهای عراقی علاوه بر بمباران، مردم را به رگبار هم بستند و از این هم شاکی بود که همه نشانههای آن واقعه از بین رفتهاند.
مجری (صفری) هم میگفت که آن روز در مدرسه بوده، در محل بمباران. جایی هم داشت میگفت: «این امنیت و آرامشی که داریم ... » که دختری بلند گفت: « ... نداریم»!
مدیرکل آموزش و پرورش که خواست سخنرانی کند، بیرون آمدم. پیش خودم داشتم فکر میکردم یک مدیر فرهنگی چرا باید این طور نامرتب لباس پوشیده باشد، آراسته نباشد ولی همیشه آماده سخنرانی باشد؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر