حاتم قادری:
«جلال اهل اندیشه نبود. جلال اهل اعتراض بود، دوست داشت اصطلاح و ترمی را بگیرد و از تولید به مصرف برساند ]مثل: غربزدگی[ ... کار بلندمدت نمیخواست بکند. در آن فضا کسانی که میگفتند باید کار فرهنگی بلندمدت بکنیم، مورد تمسخر قرار میگرفتند ]...[ همان زمان که جلال غربزدگی را مینوشت کتاب "مرجعیت و روحانیت" منتشر شد که مجموعهای از مقالات بود و به نظرم کتاب بسیار موثری در بحثهای معرفتی بود. آقای مطهری در مقالهاش در این کتاب بحث فوقالعاده مهمی میکند و میگوید چرا فتوای مرجعی که برای روستاست، بوی روستا میدهد و فتوای مرجع شهری، بوی شهر میدهد. روی این ایده سالها از زاویههای مختلف میتوانید کار کنید و حرف بزنید تا به حل یک بحران معرفتی منتهی شود اما در فضای ]کتاب[ غربزدگی همه این بحثهای معرفتی فوت شد و به هوا رفت به دلیل رادیکالیسم سیاسی که ایجاد شد.»
مجله اندیشهپویا، ش۸۸، ص۷۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر