از مرحوم مهدی بازرگان کتابی هست به اسم "دروغ و نقش آن در دین و دنیای ما". وی در این کتاب به ریشهیابی رواج دروغگویی، ریاکاری و فریبکاری نزد ایرانیان ("بیشتر از سایر جاها") پرداخته است.
نوشته که منظورش از دروغ، "نمایش نادرست از واقعیات و مکنونات" است.
در مطلع کتاب از هرودوت نقل کرده که «ایرانیان به یک صفت ممتاز شهرت دارند و آن راستگویی است و نفرتشان از دروغ.» (ویکی پدیا:) هرودوت نویسنده و جغرافیدان یونانی بود که به عنوان اولین مورخ شناخته میشود. در حدود سال ۴۲۵ قبل از میلاد، او اثر بزرگ خود را منتشر کرد (گزارشی طولانی از جنگهای یونان و ایران که او آن را "تاریخ" نامید).
او میخواهد بداند از کجا بدینجا رسیدهایم؟!
بازرگان سپس خاطراتی از شهرت ایرانیان به فریبکاری در جهان معاصر نقل میکند و به این خاطره شخصی تکاندهنده میرسد:
«اما واقعه دلخراشتر که در سال آخر تحصیلاتم پیش آمد، در سر درسی بود که در مدرسه عالی نساجی تورکوان فرانسه داشتیم. موضوع درس «مواد اولیه نساجی» و پرفسورمان آقای Duramou که مبحث شناخت پشمها را به صورت عملی و نمایشی آغاز میکرد. ما هشت نفر شاگرد و همگی مهندس بودیم. هفت نفرمان فرانسوی و من یک نفر ایرانی که بعد از شش سال درس و اقامت در آنجا خارجی بودنم شناخته نمیشد. آقای پروفسور روی یک میز دراز نمونههای انواع پشمها را در جعبههای اتیکتزده ردیف کرده بود از پشمهای اعلای مرینوس استرالیایی خالص گرفته تا دورگههای امریکای جنوبی و پشمهای به اصطلاح عادی از اروپا و آفریقا و آسیا در نژادها و مشخصات جورواجور. یک ساعتی راجع به هر یک از آنها به لحاظ استفاده در ریسندگی و بافندگی توضیحات لازم را داد تا نوبت به پشم ایران رسید . ناگهان گفت: «!Attention mes amis (دوستان، حواستان جمع باشد!) وقتی از این کالا سفارش میدهید در میان عدل پشم خیلی اتفاق میافتد که سفال شکسته، پارچه کهنه یا سنگ و تخته پیدا کنید.» خوب تصور میکنید که چقدر ناراحت شدم! ... دیدم بچه فرانسویها که چند روزی بود همدیگر را شناخته بودیم، سرها را پایین انداختهاند که من خجالت نکشم ... در میان بیست سی قلم مستوره پشم از کشورهای مختلف چنین نشانه و اشارهای به زبان استاد نیامده بود و جناب ایشان که هیچ نظری نداشت، نمیدانست یکی از مستمعین او ایرانی است!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر