🔹 به نقل از "عباس عبدی" در مجله اندیشهپویا (شماره ۸۲، آذر و دی ۱۴۰۱) آمده:
من به شخصه در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ از اصلاحطلبان تا لحظات آخر میخواستم که ثبت نام کنند اما لیست تأیید صلاحیتشدگان که بیرون آمد، از همان لحظه از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز ناامید شدم.
آن لیست نشان میداد که اراده حاکم در چه مسیری قرار گرفته است. به همین دلیل هم بعد از انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۸ معتقد بودم دولت روحانی باید استعفا کند و کنار رود. هیچ کدام از اینها به منزله تضعیف حکومت نبود چون این تصمیم را نهادهای حاکم گرفته بودند. وقتی چنین تصمیمی گرفته میشود نمیشود جلوی آن را گرفت و تلاش برای جلوگیری از آن اتلاف وقت است.
در مقالهای که پس از آبان ۱۳۹۸ در مجله شما نوشتم اشاره داشتم که ما چنین کاری - یعنی تضعیف قدرت مرکزی - را نکنیم. این فرق میکند با این که حکومت خودش این کار را بکند.
انتخابات ۱۴۰۰ پیام روشنی داشت که نمیتوانید آن را نادیده بگیرید. پیامش این بود که ما میخواهیم به همین شكل جلو برويم. من اعلام هم نکردم که کسی در انتخابات نیاید اما معتقد بودم نباید آمد. نمیخواستم اصل انتخابات را رد کنم اما به هواداران شرکت در انتخابات میگفتم که شما در فرایندی مشارکت میکنید که مردم درک انتخابات معنادار از آن ندارند.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را مقایسه کنید با انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ که به اعتقاد من انتخابات مهمی بود.
اگر مردم حس کنند انتخابات برای آنها معنا دارد، به صحنه خواهند آمد کما این که در سال ۱۳۹۶ آمدند.
نیروی سیاسی نمیتواند به این موضوع بی توجه باشد امّا سال ۱۴۰۰ مردم معتقد بودند که انتخابات بلاموضوع و تهی شده است و این مسیر انتخاب خود حکومت بود.
من در دو انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ شرکت کردم و معتقد بودم تا جایی که امکان عرفی و عقلی باشد که بتوان تغییری را دنبال کرد باید در انتخابات شرکت کرد ولی در انتخابات ۱۴۰۰ این امکان مهیا نشد. بنابراین ناگزیر بودیم که صبر کنیم تا کسانی که این مسیر را انتخاب کردند، لخت و عریان با واقعیت مواجه شوند. حدسم هم این بود که این مواجهه با واقعیت ظرف یک سال رخ خواهد داد و همین طور هم شد. برای رسیدن به این جمع بندی نیازی نبود به خیابان بروند و با مردم صحبت کنند. کافی است چهار کتاب خوانده و تجربه بشریت را مطالعه کرده باشیم تا متوجه شویم که با این شیوه رفتار و این نیروها، امکان ندارد مملکت سروسامان گیرد. الان هم اوضاع به قدری بحرانی شده که خروج از آن دشوار است. [...]
مسئله این بود که ارادهای برای پذیرش رأی مردم وجود نداشت [...] حکومت باید به این اعتماد به نفس برسد که چنین ترکیبی را [ترکیب مشابه مجلس اول بعد از انقلاب را] در مجلس ببیند. ردصلاحیتها بازتابی از فقدان اعتماد به نفس است. تا وقتی اعتماد بهنفس کم باشد، فیلترگذاری بیشتر و بیشتر میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر