فیلم "زندگی دیگران" فوقالعاده است و دیدنی!
داستان فیلم، داستان یک مامور وظیفهشناس، باسابقه و ارشد اشتازی (سازمان اطلاعات و امنیت آلمان شرقی در دور جنگ سرد و پیش از اتحاد با آلمان غربی) است که مامور کنترل زندگی و استراق سمع مکالمات یک نویسنده شده است. او در حین این ماموریت متوجه فساد مقامات ارشد و سواستفاده از قدرت آنان به خاطر تامین منافع شخصی میشود. او مجاب میشود که به آن نویسنده کمک کند.
فیلم بسیار جذاب است و دلپذیر تمام میشود.
این فیلم علاوه بر اینکه ممکن است شما را به مطالعه هرچند کوتاه درباره تاریخ آلمان تشویق کند و اینکه بخواهید بدانید چطور آلمانها از پادشاهی قیصر و جمهوری وایمار به حکومت تکحزبی و آدمخوار هیتلر و بعد از آن به دو کشور مجزا، یکی لیبرال دمکرات و دیگری تحت سلطه شوروی کمونیست، رسید، بیتردید شما را متوجه گوهر "فردیت نوع بشر" میکند؛ آنجا که شرف و وجدان و حقخواهی و زیباییجویی یک مامور جدی اطلاعاتی، او را تبدیل به مایه نجات انسانی میکند که در پایان، مایه رضایت باطن خود او نیز میشود.
گفته شده اشتازی (سازمان اطلاعات و امنیت آلمان شرقی)، تقریبا برای پنج نفر از هر هشت نفر تبعه آلمان شرقی پرونده امنیتی تشکیل داده بود و سلطه کمنظیری بر زندگی شخصی افراد داشت اما نهایتا از هم پاشید و مخازن پروندههای بسیاری بعد از فروپاشی به روی عموم باز شد!
🌟
مارکوس ولف (رییس بخش اطلاعات خارجی اشتازی و وزیر امنیت بعدی آلمان شرقی) در کتاب خاطراتش (که با اسم "مرد بیچهره" به فارسی هم ترجمه شده) فرمول خاموش کردن وجدان کمونیستهای جوان و کسانی چون خود را به نفع جناح حاکم چنین بیان کرده:
«هر زمان مطلب ناخوشایندی در مورد جناح خود میشنیدیم نخستین سوال ما این نبود که « آیا این ادعا درست است یا خیر؟»، بلکه این سوال مطرح میشد: «آنها با متهم کردن ما به این جرم سعی دارند چه چه چیزی را در مورد خود پنهان سازند؟» وقتی این سیستم دفاعی کامل شود دیگر به ندرت ممکن است انتقادی بتواند لطمهای وارد آورد.» (صفحه ۷۱)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر