در این وبلاگ دستکم دوبار (از شش سال قبل) درباره این که صفت "پایتخت شعور حسینی" لقمه خیلی بزرگی است که بخواهند به شهری بدهند، نوشتهام؛ اینجا و اینجا (کلیک کنید).
اگر بیننده برنامههای رسانه ملی بوده باشید، لابد در ایام عزاداری محرم، متوجه پوشش گسترده زنده و تصویری عزاداریهای مردم زنجان شدهاید. اقبال صدا و سیما به 2 دسته عزاداری زنجان (حسینیه اعظم و زینبیه) در طول حدود بیش از دو دهه گذشته، باعث شد این وجه از زیستِ مردم زنجان، مورد توجه بیشتری قرار بگیرد و به اعتبار رویکرد کلی نظام، مورد حمایت و تشویق خارقالعادهای قرار گیرد. در همین راستا بود که در دولت احمدینژاد روی شهر زنجان ابتدا نام "پایتخت شور حسینی" و سپس "پایتخت شور و شعور حسینی" گذاشتند! اگر اقتضای "شور حسینی" را برگزاری دسته عزاداری پرجمعیت بدانیم یا صرفاً نمادسازی از یک نوع عزاداری، بحث درباره "پایتختی شور حسینی" را باید تمام شده تلقی کرد که کار، کار مناسکسازان است که همزاد مذاهب از ازل بودهاند اما آنسوتر؛ باید معلوم شود اقتضائات "پایتختی شعور حسینی" چیست؟ پایتختی ِ شعور حسینی یعنی چه؟ شهرهایی که پایتخت شعور حسینی نیستید، چه چیزی ندارند که پایتخت شعور حسینی دارد؟!
همه حرف را در دو یادداشت پیشین نوشتهام و اصراری به تکرارشان ندارم. فرض من این است که این نامگذاری که لجوجانه هنوز ترویج میشود ادامه همان پیکار خواسته و ناخواسته با "صداقت" کلمات و معنای اصلی کلمات است، نوعی آویختن از آستان دروغ!
واضح است کسانی که نان قدرت یا کسبوکارشان با روغن این پیکار با صداقت کلمات چرب است، با طرح چنین پرسشهایی ناراحت و رنجور شوند که البته باید درمانشان را جای دیگری غیر از شکستن آینه جستوجو کنند!
🔸 پ.ن: بر اساس گزارش سال ۱۴۰۰ سازمان پزشکی قانونی، استان زنجان در بین 31 استان کشور، به نسبت جمعیت، حائز رتبه سوم نزاع شده است؛ پایتخت شعور حسینی، مرکز سومین استان نزاعخیز! ...
عوارض و خسارتهای معنوی اختلاط شأن "امامحسین(ع)" و "شعور" با مناسبات سیاسی بیش از اینها خواهد بود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر