
حکایت های غریب دارد این تاریخ ...
*
پنجاه و هفت سال پیش در چنین روزی، ششم آبان ماه سال سی، گلوله ای که پهلوی دوم مصدق را از آن ترسانده بود، از اسلحه جوان کم سن و سالی از اعضای فداییان اسلام شلیک شد و در تن دکتر سید حسین فاطمی جا گرفت که در جمع روزنامه نگاران بر مزار محمد مسعود، روزنامه نگار مقتول، داشت از فقدان یار می گفت. فاطمی، محمد مسعود را میرزا جهانگیرخان دیگر لقب داد، که در مطلع استبداد صغیر محمدعلی شاهی کشته شده بود. فاطمی بر قاتلان مسعود لعنت فرستاد که گلوله های اسلحه عبدخدایی به ریه و پای فاطمی خورد. عبدخدایی را می شناسید؛ همان پیرمرد حرّافی که همه ساله در دفاع از فداییان اسلام و نواب صفوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی پای خاطرات "شیرینش" می نشیند! ... سید حسین یک بار در تهران جراحی شد و در آلمان هم دوبار. سرانجام در حالی که در سی و سه سالگی مانند مردان پنجاه ساله شده بود با عصا وارد تهران شد. کوتاه زمانی بعد به عنوان نامزد جبهه ملی وارد مجلس هفدهم شد و همچنان مشاور و مدافع دکتر مصدق تا که در مهر ماه سال سی و یک، وقتی که نواب وزیر خارجه میانه رو دولت مصدق حاضر به قطع روابط با انگلستان نشد و با همه ارادتی که به مصدق داشت این را موجب تحریک لندن و به زیان نهضت ملی شدن نفت دید. مصدق به سراغ دکتر فاطمی رفت و فاطمی شد وزیر امور خارجه و در طول وزارتش خار در گلوی دربار و انگلستان بود. یازده ماه بعد که کودتای انگلیسی – آمریکایی 28 مرداد از راه رسید و بساط حکومت ملی را برچید، مخفی شد تا که اسفند ماه سال 32 لو رفت. تن بیمار او را با بدترین شکنجه ها و تحقیر تا آبان سال بعد در زندان زنده نگهداشتند. روی برانکارد در راه دادگاه شعبان بی مخ و جهالش به سر و رویش ریختند و با چاقو تن رنجورش را رنجورتر کردند. صبح گاه نوزدهم آبان سال 33 فاطمی را که تاب ایستادن نداشت، مقابل جوخه اعدام گذاشتند ... بیست و چهار سال بعد که سلطنت پهلوی فروپاشید، خیابانی را در تهران به نام فاطمی متبرک کردند
*
احمدی نژاد اصرار دارد بر طبل خدمتگزاری علی کردان، وزیر کشورش، بکوبد؛ حتی اگر این کوبیدن چیزی فراتر از لجاجت معنا نشود! وزیر کشور دولت احمدی نژاد، اگر که راست گفته باشد، گول یک دلال مدرک را خورده و مدرک دکترای جعلی گرفته، حتی حالا اعتبار مدرک فوق لیسانس او هم به شدت زیر سئوال است و جالب این که اگر اصرار رسانه ها برای پیگیری نبود همچنان بر صحت این مدارک قلابی تأکید داشت! علی کردان رییس شورای امنیت کشور است، قرار است مجری انتخابات سال بعد ریاست جمهوری باشد! جوک نیست حکایت این دولت نهم که با شعار کابینه هفتاد میلیونی رأی گرفت و حالا از بین همه آن هفتاد میلیون، کسی را برای تدبیر امور کشور برگزیده و بر حفظش اصرار دارد که سوادش زیر سئوال رفته و این روزها سوژه خنده و مزاح ملت است؟ ...
*
کردان در صدر وزارتخانه ای قرار دارد که ساختمانش را در خیابان "دکتر فاطمی" ساخته اند؛ همان وزیر درخشان کابینه مصدق! کردانِ ساده لوح وقتی وارد خیابان دکتر فاطمی می شود، آیابه یاد تاریخ می افتد؟ آیا به یاد مرگ، به یاد نام نیک، به یاد ایران و آبروی ایرانی می افتد؟ او و احمدی نژاد، یا دکتر فاطمی و دکتر مصدق؛ کدامیک در صحرای محشر رو سفیدترند؟
*
پنجاه و هفت سال پیش در چنین روزی، ششم آبان ماه سال سی، گلوله ای که پهلوی دوم مصدق را از آن ترسانده بود، از اسلحه جوان کم سن و سالی از اعضای فداییان اسلام شلیک شد و در تن دکتر سید حسین فاطمی جا گرفت که در جمع روزنامه نگاران بر مزار محمد مسعود، روزنامه نگار مقتول، داشت از فقدان یار می گفت. فاطمی، محمد مسعود را میرزا جهانگیرخان دیگر لقب داد، که در مطلع استبداد صغیر محمدعلی شاهی کشته شده بود. فاطمی بر قاتلان مسعود لعنت فرستاد که گلوله های اسلحه عبدخدایی به ریه و پای فاطمی خورد. عبدخدایی را می شناسید؛ همان پیرمرد حرّافی که همه ساله در دفاع از فداییان اسلام و نواب صفوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی پای خاطرات "شیرینش" می نشیند! ... سید حسین یک بار در تهران جراحی شد و در آلمان هم دوبار. سرانجام در حالی که در سی و سه سالگی مانند مردان پنجاه ساله شده بود با عصا وارد تهران شد. کوتاه زمانی بعد به عنوان نامزد جبهه ملی وارد مجلس هفدهم شد و همچنان مشاور و مدافع دکتر مصدق تا که در مهر ماه سال سی و یک، وقتی که نواب وزیر خارجه میانه رو دولت مصدق حاضر به قطع روابط با انگلستان نشد و با همه ارادتی که به مصدق داشت این را موجب تحریک لندن و به زیان نهضت ملی شدن نفت دید. مصدق به سراغ دکتر فاطمی رفت و فاطمی شد وزیر امور خارجه و در طول وزارتش خار در گلوی دربار و انگلستان بود. یازده ماه بعد که کودتای انگلیسی – آمریکایی 28 مرداد از راه رسید و بساط حکومت ملی را برچید، مخفی شد تا که اسفند ماه سال 32 لو رفت. تن بیمار او را با بدترین شکنجه ها و تحقیر تا آبان سال بعد در زندان زنده نگهداشتند. روی برانکارد در راه دادگاه شعبان بی مخ و جهالش به سر و رویش ریختند و با چاقو تن رنجورش را رنجورتر کردند. صبح گاه نوزدهم آبان سال 33 فاطمی را که تاب ایستادن نداشت، مقابل جوخه اعدام گذاشتند ... بیست و چهار سال بعد که سلطنت پهلوی فروپاشید، خیابانی را در تهران به نام فاطمی متبرک کردند
*
احمدی نژاد اصرار دارد بر طبل خدمتگزاری علی کردان، وزیر کشورش، بکوبد؛ حتی اگر این کوبیدن چیزی فراتر از لجاجت معنا نشود! وزیر کشور دولت احمدی نژاد، اگر که راست گفته باشد، گول یک دلال مدرک را خورده و مدرک دکترای جعلی گرفته، حتی حالا اعتبار مدرک فوق لیسانس او هم به شدت زیر سئوال است و جالب این که اگر اصرار رسانه ها برای پیگیری نبود همچنان بر صحت این مدارک قلابی تأکید داشت! علی کردان رییس شورای امنیت کشور است، قرار است مجری انتخابات سال بعد ریاست جمهوری باشد! جوک نیست حکایت این دولت نهم که با شعار کابینه هفتاد میلیونی رأی گرفت و حالا از بین همه آن هفتاد میلیون، کسی را برای تدبیر امور کشور برگزیده و بر حفظش اصرار دارد که سوادش زیر سئوال رفته و این روزها سوژه خنده و مزاح ملت است؟ ...
*
کردان در صدر وزارتخانه ای قرار دارد که ساختمانش را در خیابان "دکتر فاطمی" ساخته اند؛ همان وزیر درخشان کابینه مصدق! کردانِ ساده لوح وقتی وارد خیابان دکتر فاطمی می شود، آیابه یاد تاریخ می افتد؟ آیا به یاد مرگ، به یاد نام نیک، به یاد ایران و آبروی ایرانی می افتد؟ او و احمدی نژاد، یا دکتر فاطمی و دکتر مصدق؛ کدامیک در صحرای محشر رو سفیدترند؟
*
از فاطمی بیشتر بدانید: کشتگان بر سر قدرت / مسعود بهنود
salam. besyar ali bod. az ashnayi ba shoma va weblogeton khsh vaghtam.
پاسخحذفmovafagh bashid
سلام در لینکی که از عبدخدایی در مطلبتان دادید در ابتدای مصاحبه ایشان آمده است : "کلاً در هر جا که جلسه ای علیه حاکمیت آن روز بود شرکت می کردم اما به صورت گروهی کار نمی کردم که دستگیرم کنند دستگیرم هم کردند وقتی دیدند که من یک منتقدم فعلاً نه یک مجاهد یعنی بعد از سال 43 یک منتقد حاکمیتم دیگه دست به شش لول نمی برم ............ می گرفتنم ولم می کردند
پاسخحذفسوال این است آیا حاکمیت کنونی با هموطنان منتقد چه میکند؟
چرا باید همه چیز احاله به قادر متعال و صحرای محشر شود ؟
پاسخحذفیادش بخیر تنگسیر !
:
همه اش می گن بسپارشون به ابوالفضل ! مگه مو خودم چمه؟
سلام ، بسيار زيبا گفتيد، اي کاش جوانترها هم اين ها را بخوانند و کمي عميق تر در مورد آنچه بر کشورمان گذشت و مي گذرد فکر کنند.
پاسخحذفنه عزیز! چیزی احاله نشده که اگر شده بود که اصلا سراغی از تاریخ نمی بایست می گرفتیم؛ صرفا یادآوری بحث "نام نیک" در این دنیا و آن دنیا بود ... پاینده باشی و عزیز
پاسخحذفبپرس آیا اصلن کردان چیزی از تاریخ میداند که به یادش ببیفتد یا نه، چیزی از آبرو و حیثیت میداند؟
پاسخحذفببخشید فکر می کنم یه مشکلی این وسط هست که بد نیست بهش توجه بشه
پاسخحذفمحمد مسعود در 23 بهمن ماه ترور شده نه 6 ابان و دکتر حسین فاطمی در 25 بهمن ترور شده یعنی در 4 مین سالگرد ترور محمد مسعود .
محمد مسعود روزنامه نگار و رمان نویس ایرانی و مدیر روزنامه مرد امروز بود . محمد مسعود در سال ۱۲۸۰خورشیدی در شهر قم چشم به جهان گشود . پدرش ميرزاعبدالله مردى پيشهور و روشنفكر و هوادار نهضت مشروطه و اهل قم بود .
پاسخحذفوی پس از اتمام تحصيلات دبستانى به منظور كسب علوم قديم و دينى با خواندن جامع المقدمات ، تحصيلات خود را در يكى از حوزههاى علميه قم ادامه داد پس از آن در سال ۱۳۱۱ خورشیدی جهت امرارمعاش به تهران رفت . پس از شهريور ۱۳۲۰ و برقرارى آزادى نسبى مسعود آرزويى را كه سال ها در دل مى پرورانيد ، با اخذ امتياز روزنامهاى دنبال گرفت . وى ابتدا مى خواست به ياد على اكبر داور كه موجبات عزيمتش به فرنگ را فراهم ساخته بود و خود روزنامه نگارى قديمى بود كه روزنامه اى به نام «مرد آزاد» منتشر مى ساخت ، تقاضاى صدور اين نام را براى خود كند كه طبق قانون مطبوعات امكان نداشت . وى سپس نام «مرد امروز» را برگزيد تا سرانجام در اوايل سال ۱۳۲۱ امتياز آن به نامش صادر شد . وی زبان تلخی برای انتقاد داشت و همین امر باعث شد که مدتها روزنامه وی توقیف شود و مورد پیگرد قانونی قرار گیرد . وی در روزنامه مرد امروز مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۲۶ در مقاله اعتراض آمیزی برای اعدام احمد قوام (قوام السلطنه) یک میلیون ریال جایزه تعین کرده بود . سرانجام در ۲3 بهمن همان سال در خیابان اکباتان تهران هنگام خروج از چاپخانه به ضرب گلوله کشته شد .
آثار وی :
گل هایی که در جهنم می روید
بهار عمر
رمان سه گانه :
تفریحات شب (۱۳۱۳)
در تلاش معاش (۱۳۱۲)
اشرف مخلوقات (۱۳۱۳)
عصر روز 25 بهمن 1330 در حالي که دکتر فاطمي در چهارمين سالگرد ترور محمد مسعود در گورستان ظهيرالدوله شميران در حالي که پشت تريبون قرار گرفته بود و مي گفت: «گلوله اي که مغز مسعود را پريشان کرد ايران را تکان داد.» مورد اصابت گلوله نوجوان 15 ساله اي به نام «محمدمهدي عبدخدايي» قرار مي گيرد و فاطمي براي خروج گلوله به بيمارستان منتقل مي شود
پاسخحذفیه سرچ ساده تو گوگل هم می تو نست متوجه این اشتباه فاحش بکنتتون ... چرا می گم فاحش چون اگر بهمن بشه آبان بلکل تاریخ ایران یه خورده تغییر می کنه و از طرفی چون خودم برای محمد مسعود روزنامه نگار جسور و شاید تنها روزنامه نگار و بی ادا و واقعآ جسور ایرانی پارسال تو اعتماد مطلب نوشتم یک کم شوک زده شدمکه چرا تاریخ ترورش جا به جا شده .
پاسخحذفاز طرفی یه ذره به خودم شک کردم که نکنه مطلب 19 آبان ام که مکربوط به شهادت دکتر فاطمی میشه اشتباه باشه .
به هر حال محمد مسعود در 23 بهمن و دکتر حسین فاطمی در 25 بهمن ترور شدند که اولی متآسفانه موفقیت آمیز بود و دومی خوشبختانه موفقیت آمیز نبود.
پاسخحذفدکتر حسین فاطمی:"می دانيد چرا من کشته می شوم؟ من برای اين کشته می شوم که اولين اقدام من در وزارت امور خارجه به دستور پيشوای نهضت ملی بستن سفارت و قنسول خانه های انگليس در ايران بود و بنا به گفته پيشوای ما سرگذشت جبهه ملی بايد سرمشق مردمی شود که در خاور ميانه عليه مظالم انگليس قيام می کنند." ... در گزارش سام عضو سفارت انگلستان در بيروت به وزارت خارجه در سی سپتامبر ۱۹۵۳ برابر هشتم مهر ماه ۱۳۳۲ طبق سند شماره ۱۰۴۵۸۴/۰۳۷۱F آمده است که:
پاسخحذف«تا آنجا که از مطالب روزنامه ها دستگيرم شده، اوضاع چندان هم بد پيش نمی رود. هرچند اطلاعات محرمانه ای ندارم. به احتمال زياد، اميدوارم شما از جريان اوضاع راضی باشيد. مصدق قطعا" مشکل ايجاد می کند. به گمانم چون در حمام خون کشته نشد، تبعيد بهترين راه حل باشد. اعدام بی رحمانه، صرفنظر از غير انسانی بودن آن، ممکن است در مورد مصدق عاقلانه نباشد ولی شايد برای فاطمی، اگر دستگير شود، بهترين راه حل باشد. تا زمانی که اينگونه افراد زنده هستند و در ايران به سر می برند، هميشه خطر ضد کودتا وجود دارد، شدت عمل ضروری است...»
آزموده گفت اگر وصيتی داريد بفرمائيد، شما که مکرر می گفتيد: من از مرگ ابائی ندارم و مرگ حق است. دکتر فاطمی پاسخ داد: “ آری آقای آزموده مرگ حق است و من از مرگ ابائی ندارم، آنهم چنين مرگ پرافتخاری، من ميميرم که نسل جوان ايران از مرگ من عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کرده و نگذارد جاسوسان اجنبی بر اين کشور حکومت نمايند.”
پاسخحذفقبل از اجرای حکم اعدام، دکتر فاطمی به آزموده می گويد:
“ آقای آزموده! مرگ بر دو قسم است، مرگی در رختخواب ناز و مرگی در راه شرف و افتخار و من خدای را شکر ميکنم که در راه مبارزه با فسادشهيد می شوم...”
اسفند 1332 7 ماه بعد از کودتای ننگین روزی که مرحوم فاطمی در یک منزل مسکونی مخفی،زمانی که مأمورین شهربانی به قصد پیدا کردن یکی از توده ای های فراری آن منزل را جستجو می کردند،پیدا شد، مامور شهربانی بانگ بر آورد به دنبال چه بودیم و چه پیدا کردیم.افسر ما فوق بانگ بر آورد "آهسته سخن بگو،اگر مردم بفهمند که ما فاطمی را دستگیر کرده ایم ما را تکه تکه خواهند کرد
پاسخحذفمحمد مسعود در 23 بهمن ماه ترور شده نه 6 ابان و دکتر حسین فاطمی در 25 بهمن ترور شده یعنی در 4 مین سالگرد ترور محمد مسعود
پاسخحذفmoeeni عزیز شرمنده از این همه کامنتی که گذاشتم
پاسخحذفراستش به نظر من محمد مسعود و دکتر حسین فاطمی از بزرگترین و فداکارترین و جسورترین یارنی های وطن پرستی هستند که این سرزمین بلازده به خودش دذیده و وقتی اسمشون میاد نمی تونم ازشون ننویسم .
دکتر فاطمی تو خونه مخفی توده ای ها بود و مریم فیروز شخصا واسش غذا هم برده
پاسخحذفیه روز میاد لب پنجره و یه پیرزن میبینتش و لوش میده
این رو من بارها تو کتابهای مختلف خوندم
ولی بعدا به سبب رابطه بد ملی ها با توده این مطلب رو تکذیب کردن
ولی باید قبول داشت که همه انسانهای شریفی بودن
حتی توده ای ای هایی که محمد مسعود رو کشتن.
ولی متاسفانه اون زمان تو چنبره ایدولوژی خودشون رو مدفون کرده بودن
بعد انقلاب هم همین بود پاک ترین جوانهای وطنمون تو برداشت از لیبرالیسم و امپریالیستی دونستن اون. تیشه به ملی ها زدن و خودشون اولین قربانی بعد از رفتن ملی ها شدن
ie soal dashtam,aia khiaboni ke toie tehrane be esme Dr Fatemi,manzor Dr fatemie vazire DR Mosadeghe ia Dr Fatemie riazidaan...???
پاسخحذف