دیروز متن نامه احمد جنتی به علی لاریجانی (در توضیح دلایل رد صلاحیتاش) و متعاقب آن جوابیه علی لاریجانی به آن منتشر شد.
احتمالاً یکی از بهترین توصیفها از نامه احمد جنتی را میثم رمضانعلی (طلبه و فعال رسانهای حزباللهی) نوشت؛ «نامه شورای نگهبان به علی لاریجانی، در بیان عناوین مورد بحث برای صلاحیتش منتشر شده است. عناوین آنقدر مضحک هستند که جز تمسخرِ جمهوریت و عقلانیت و تمسخر نهاد شورای نگهبان معنا نمیشود. با شورایی که خود از خودش اعتبارزدایی میکند و با مشت توی صورت خودش میزند، چه میشود کرد؟»
جوابیه علی لاریجانی به یک بار خواندناش میارزد دستکم برای کسانی که هنوز باور دارند برای "اصلاح امور در محضر بزرگانی چون احمد جنتی" راههایی باقی مانده است؛ عین خود لاریجانی که به شورای نگهبان راهکار پیشنهاد کرده است!
به گمانم این چهار بخش از جوابیه لاریجانی مهم است و نشانه:
اول: «آنقدر آقایان تدارکاتچی اطلاعات برای شورای نگهبان در کار خویش عجله داشتند که برحسب اطلاع موثق، اتهام دیگری نیز در روز بررسی صلاحیت اینجانب در شورا مطرح شد و آن شراکت پسر بنده با پسر آقای غلامحسین کرباسچی است. اولا: فرزندانم هیچ فعالیت اقتصادی ندارند. ثانیا سندی که طراحان به آن استناد کردند صرفا شباهت اسمی بوده، ثالثا: آقای کرباسچی به گفته خودشان اساسا پسری ندارند که بخواهند با فرزند اینجانب شراکت داشته باشد.» (مبیّن سطح اطلاعات شورای نگهبان)
دوم: «پرسش مهم آن است که اگر ایراد شورای نگهبان در این است که سرعت در تصویب جزئیات (برجام در مجلس) اخلال مدیریتی محسوب می شود، شورای نگهبان که ۲۰ روز برای بررسی وقت داشت، چرا همان روز این مصوبه را تایید کرد؟» (مبیّن بیاعتنایی حیرتانگیز شورای نگهبان به اثر عملکرد خود نزد افکار عمومی)
سوم: «یک کلام بگویید بنا داشتیم شما را حذف کنیم در این صورت، حداقل جملهای معنادار ایراد کرده بودید.» (خلاصه همه حرفها)
چهارم: «مسئله اصلی این امور نیست موضوع این است که عدهای میپندارند از انتخابات باید نتیجهای که آنان صلاح میدانند بیرون بیاید و استفاده از همه امکانات برای این مقصود را مشروع میدانند.» (این سوال را پیش میکشد که «این "عدهای" در چه سطحی قرار دارند و چطور باید مهار شوند؟»)
با این همه در ماجرای انتشار این مکتوبها توجه به 3 نکته اهمیت دارد و نباید زیر آوار خبرها و تحلیلها گم شود:
1) سابقه علی لاریجانی: رجوع به عملکرد علی لاریجانی به خصوص در دوره ریاست بر سازمان صداوسیما، او را اینک برای دفاع از شرع و اخلاق در مهندسی نتیجه انتخابات فرد شایستهای نشان نمیدهد. او و هواداران او باید حافظه و خاطره مردم را قدری بیشتر جدی بگیرند. عملکرد صداوسیما حین و پس از برگزاری انتخابات سال 76 یا معاملهای که سازمان تحت مدیریت لاریجانی با مجلس اصلاحطلب ششم کرد هنوز در یاد بسیاری زنده است. برنامههای "هویت" و "چراغ" و "کنفرانس برلین" که موجی از سرکوب و اختناق پدید آورد، در دوره لاریجانی پخش شد. محمد هاشمیرفسنجانی (رئیس پیشین صداوسیما در شماره 35 مجله اندیشه پویا) اظهار کرده بود که در اولین سال بعد از عزل او از ریاست صداوسیما و آغاز مدیریت علی لاریجانی، بودجه این سازمان افزایشی خیرهکننده یافته و به "2 برابر" مجموع بودجه آن طی "13 سال" مدیریت او (هاشمی) رسیده بود»؛ وقتی ناطقنوری رییس مجلس بود و داشت برای ریاستجمهوری بعد از رفسنجانی در سال 76 آماده میشد.
علی لاریجانی که اینک خود "هیزم" آتش "مصلحت" شده، آیا حق دارد بدون ابراز ندامت از گذشته، از شرع و اخلاق و حتی قانون سخن بگوید؟!
2) سابقه احمد جنتی: احمد جنتی به عنوان "داور انتخابات" هیچگاه حتی سعی نکرده است ادای "بیطرفی" در آورد و به راحتی همیشه طرفدار یک سوی "رقابت" بوده است؛ از تجلیل پیروزی احمدینژاد بر رفسنجانی تا رونویسی از لیست انتخاباتی اصولگرایان در انتخابات مجلس در تهران (زمستان 94) مقابل دوربینها یا حتی ابراز جملاتی که نشان میدهد در منظومه فکری او، انتخابات یعنی یک "نمایش" برای برگزیدن کسانی که صرفاً برنامههای مطلوب اوی نوعی را پیگیری و اجرا کنند («قدرتطلبان قصد دارند با ورود به مجلس خبرگان برای آینده کشور برنامههای خود را پیش ببرند» - خرداد 94).
توجه به این سابقه نشان میدهد لاریجانی در انتخاب مخاطب نامه خود دقت نکرده و یا اینکه همچون گذشته مایل است با رعایت برخی ملاحظات همچنان در اندرونی نظام به هر قیمتی باقی بماند.
3) وضعیت کلی: رفتار شورای نگهبان در انتخابات اخیر ریاستجمهوری و تلاش بیپرده برای تضمین پیروزی ابراهیم رئیسی با کمترین زحمت، یا ناشی از اعتماد به نفس خارقالعاده بوده یا دقیقاً برعکس: ناشی از خوردن کفگیر به ته ِ دیگ ِ اعتماد به نفس!
در حالت اول، رفتار "سازمان انتخابات" به این اعتبار معنی میشود که "قدرت" این سازمان در چنان حدی است که اقامه همه قرائن جهت اثبات رقابتی نبودن انتخابات به مثابه مشروعیتزدایی از "جمهوریت نظام" – برای برگزاری انتخاباتی "با نتیجه تضمین شده" - کاری بیهوده است و به کسی هم مربوط نیست؛ همان «همینه که هست»! در حالت دوم اما تعبیر چنین است که نگرانی "سازمان انتخابات" و کاستی در ذخیره "اعتماد به نفس" در حدی است که حتی تایید صلاحیت (و نه حتی پیروزی در انتخابات ِ کسی مثل) علی لاریجانی با پروندهای قطور از تمجید عالیترین مقام نظام، 10 سال ریاست بر صداوسیما، 12 سال ریاست بر مجلس و سالها عضویت موثر در شورای عالی امنیت ملی هم میتواند "مسئلهساز" باشد!
در هر دو صورت، "شرایط عادی" نیست و این - در تضاد با ثبات و آرامش - معنای خودش را دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر