۱۳۹۸ مهر ۲۰, شنبه

«یک فکر تازه‌ای دارم»




رجوع به یادداشت‌های امیراسدالله علم (وزیر دربار و مشاور نزدیک محمدرضا شاه پهلوی) در روزهای منتهی به اعلام انحلال احزاب و تشکیل نظام تک‌حزبی زیر پرچم «حزب رستاخیز»، موید آن است که این تصمیم، یک تصمیم از پیش اعلام‌نشده و  بدون مشورت با سران نظام و صرفاً  با اراده شخص محمدرضا پهلوی بوده؛ تصمیمی که بیش از 44 پس از اعلام آن، بسیاری هنوز بر این باورند که عملا منجر به بروز بی‌ثباتی‌های شدیدی علیه نظام شاهنشاهی و شتاب حرکت در جهت فروپاشی آن شد.
.
برای نخستین بار، اسدالله علم تنها 7 روز پیش از برگزاری نشست خبری شاه در حضور مقامات ارشد کشور و اعلام تک‌حزبی شدن نظام سیاسی (تاسیس حزب رستاخیز)، متوجه مشغولیت ذهنی محمدرضا شاه می‌شود. او در یادداشت‌ یک روز پیش‌تر از توجه به این مشغله ذهنی شاه،  شنبه (3 اسفند 53) نوشته: «شاهنشاه فرمودند من فکر یک ترتیب تازه‌ای از لحاظ دو حزب اکثریت و اقلیت کرده‌ام ... اما نفرمودند که چه فکر کرده‌ام. نخست‌وزیر ]هویدا؛ دبیرکل وقت حزب اکثریت و دبیرکل بعدی حزب رستاخیز[ گرچه به ظاهر خیلی تایید کرد ولی من حس کردم عمیقا ناراحت شد. حالا فردا می‌بینیم چه می‌شود.»

4 اسفند (یکشنبه) نوشته: «صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه با آن که به صورت ظاهر آسوده‌خاطر بودند و پاهای مبارک را روی میز گذاشته بودند ولی با انگشتان روی میز می‌کوبیدند و تا مدتنی متوجه من نشدند. این علامت درگیری فکری شدید است که من گاهی در شاهنشاه دیده‌ام. سابقا با موهای سر خودشان بازی می فرمودند ولی حالا که به حمدالله قدرت از هر حیث تمام در دست شاهنشاه است نوع فکر کردن‌شان این طور است.»

دوباره فردای آن روز (دوشنبه، 5 اسفند 53) اسدالله علم در مطلع یادداشت‌های روزانه خود نوشته: «صبح شرفیاب شدم. باز هم به وضع دیروز، شاهنشاه در افکار عمیقی غوطه‌ور بودند و انگشت سبابه دائماً روی میز می‌کوبیدند. احساس کردم که عرایضم هدر خواهد رفت.» در ادامه یادداشت‌های «همان روز»، علم نوشته که «در دفتر مشغول کار بودم، شاهنشاه تلفن فرموند که برای یکشنبه هفته آینده جلسه‌ای خبرکن مرکب از نخست وزیر، روسای مجلسین، خودت و رئیس دفتر مخصوص و نمایندگان جرائد که می‌خواهم مطالبی عنوان کنم (معلوم بود که این دو روزه شاهنشاه دائما در این فکر هستند).»

یکشنبه (11 اسفند 53) فرا می‌رسد. علم پیش از ظهر که نزد شاه می‌رود متوجه می‌شود که او دیگر در «فکر فرو رفته» نیست. علم آن روز با عجله ناهار می‌خورد تا به جلسه مصاحبه برسد. این یار نزدیک شاه نیز همزمان با خبرنگاران متوجه محتوای «مصاحبه تاریخی» شاه می‌شود وقتی که شاه از تاسیس حزب رستاخیر و تک‌حزبی شدن نظام سیاسی کشور می‌گوید.
اسدالله علم اما سپس به ستایش (و توجیه) این اقدام شاه در یادداشت‌هایش پرداخته است.
تازه فردای آن روز (12 اسفند) است که شاه نظر وزیر دربارش را می‌پرسد؛ «صبح که شرفیاب شدم شاهنشاه را بسیار سرحال یافتم ... نظر مرا از فرمایشات دیروز خواستند. عرض کردم شاهنشاه مثل  همیشه یک شاهکار سیاسی بزرگ به کار بردند. امروز در شهر غلغله است و همه می‌خواهند به حزب شاه بپیوندند حتی پیرمردان سالخورده بازاری ... قبل از مرخصی به من فرمودند، البته شما و همه درباری‌ها از امروز عضو حزب جدید هستید. عرض کردم البته تردیدی نبود و امروز این کار خواهد شد.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر