🔹 محسن حساممظاهری (محقق مسائل اجتماعی و تاریخی) توییت کرد: «سیاستی که جمهوری اسلامی دنبال میکند ایناست که به هر قیمت ازجمله با بمباران تبلیغاتی، جمعیت اربعین افزایش پیدا کند. ماحصل این سیاست، توسعه شتابنده، نامتناسب و غیرطبیعی این آیین شده است. توسعهای که گرچه خوشایند متولیان مذهبی است اما بسیار محتمل است در آینده پیامدهای سویی به بارآورد.»
🔹 سپس نوشت:
مانور قدرت ایران در خاک دیگران؛ انتشار توییتی در انتقاد از سیاست جمهوری اسلامی در قبال اربعین، واکنشهای زیادی در پی داشت. برای آن دسته از مخاطبان و دوستانی که با روش و رویکرد من آشنا هستند، احتمالاً آن توییت حاوی چندان حرف تازهای نبود اما گروهی دیگر از کاربران، آن را به منزلهی توهین به اربعین پنداشتند و در کامنتها و پیامهای خصوصی با ادبیات تند و گاه رکیک واکنش نشان دادند. متأسفانه فقدان فرهنگ نقد و عادت به مواجهه قطبی با مسایل (عشق/ نفرت) بهجای بررسی همهجانبه و عقلانی، بلیه فراگیری در جامعه ایرانی است، خصوصاً در بین مذهبیها این امر شایعتر است که کوچکترین سخن خلافآمدی را برنمیتابند و با تعصب و خشونتی که گمان میکنند مقدس است، پاسخ میدهند با این تفاوت که در زمانه ما فضاهای رسانهای جدید بستر تازهای برای ابراز این خشونت و نارواداری در اختیار قرار دادهاند.
مواجههی من بهعنوان یک پژوهشگر اجتماعی با آیین پیادهروی اربعین مطلقانگارانه نیست. نه آن را بهعنوان یک امر مطلقاً مطلوب میدانم نه برعکس یک پدیدهی مطلقاً منفی. پیادهروی اربعین یک آیین متأخرِ ذاتاً عراقی است که مثل هر آیین مذهبی دیگر زیباییهایی دارد و نازیباییهایی. این خصلت همهی آیینها و مناسک ثانویه و ابداعی دینداران است. همهی مناسک مذهبی، ازجمله اربعینِ شیعیان، پدیدههایی فرهنگیاند که در بافت و زمینهی اجتماعی ـ اقلیمی در زمان ـ مکانهای مختلف متولد میشوند و بسته به شرایط پیرامونی و عوامل مختلف رو به افول مینهند یا توسعه مییابند.
اربعین از آن دسته آیینهایی است که در دههی اخیر رشد شتابندهی «غیرطبیعی» داشته است. روشن است که این رویکرد و این زاویهدید، با تحلیلهایی از جنس این که اربعین را در پرتو مفاهیمی چون «تمدن اسلامی» و «جامعهی مهدوی» و نظایر اینها تفسیر میکنند، متفاوت است.
مثل هر آیین مذهبی و مردمی دیگر، اربعین هم بهجهت پتانسیل بالای بسیجکنندگی تودهایاش، موردطمع قدرتهای سیاسی بوده است. در این سالها سیاست جمهوری اسلامی [سوء]استفاده از این مراسم مردمیِ عراقی و تلاش برای مصادره و کنترل آن ازطریق مداخله در برگزاری آن (ایرانیزهکردن اربعین) بوده؛ با هدف تبدیل اربعین به مانور سیاسی شیعه (و جمهوری اسلامی) و اهرمی برای قدرتنمایی منطقهای ایران و متحدانش در مقابل کشورهای رقیب خصوصاً عربستان سعودی. بههمینجهت در سالهای اخیر، نظام همهی تلاش خود را مصروف به افزودن بر جمعیت زائران ایرانیِ اربعین کرده است.
عجیبترین واکنشها به توییت مذکور، از جانب کسانی بود که این واقعیت روشن و مسلم را هم منکر شده بودند؛ از بمباران تبلیغاتی صداوسیما برای تشویق و تحریص مخاطبان و بسیج امکانات و نیروی انسانی بسیاری از سازمانها و نهادها (از ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان و هلال احمر گرفته تا شهرداریها و وزارتخانههای مختلف) که بگذریم، فقط توجه مخاطبان رابه چند خبر جلب میکنم؛به عنوان مشتی از خروار برای آنانکه منکر نقشآفرینی نظام در افزایش جمعیت زوار هستند و همهچیز را فقط به عوامل فرامادی و قدسی مثل «عنایت امامزمان(ع)» و «عشق اباعبدالله(ع)» معطوف میکنند:
خبر اول: حذف وثیقهی خروج از کشور برای مشمولان سربازی از سوی سازمان نظام وظیفه
خبر دوم: موجهکردن غیبت دانشآموزان و معلمان به مدت یک هفته از سوی وزارت آموزش و پرورش
خبر سوم: خبر خوش برای مشمولان سربازی/ وثیقه پیادهروی اربعین حذف شد
خبر چهارم: موجهکردن غیبت دانشجویان به مدت یک هفته از سوی وزارتهای علوم و تحقیقات و بهداشت و درمان
این فقط چند مورد از اقدامات رسمی نهادهای قانونی در جهت تشویق مردم به حضور در اربعین است؛ اقداماتی که این نهادها عرفاً و قانوناً موظف به انجامشان نبودند. [نمونههای دیگر: اینجا]
درباب تلاش برای افزایش نفوذ و تحت کنترل درآوردن این آیین هم دیدار حدوداً یکماه پیش (27 شهریور 98) شماری از موکبداران عراقی (که به دعوت و هزینهی آستان قدس رضوی به ایران آمده بودند) با رهبر انقلاب خود به تنهایی گویاست. دیداری که اخبار و مشروح آن از رسانهها پخش شد.
تصورش را بکنید. یک آیین مذهبی در یک کشور با سابقهی حدود یک قرن در شرف برگزاری است. آنوقت جمع زیادی از کارگزاران و فعالان آن آیین به دعوت کشور همسایه به دیدار رهبر آن کشور میروند. این آیا نام دیگری جز مانور قدرت جمهوری اسلامی و بهرخکشاندن نفوذ استراتژیکی نظام دارد؟
مخاطبان این مانور چه کسانیاند؟ بازتاب این قبیل اقدامات در افکار عمومی و نخبگان شیعه و غیرشیعهی عراقی چیست؟ وقتی ما همهچیز را تنها ازمنظر ابرقدرتی جمهوری اسلامی و رقابتهای سیاسی منطقهای مینگریم حتی یک آیین مذهبی سنتی عراقی هم به قطعهای در پازل قدرت نرم ایران تبدیل میشود.
همین است که پس از بروز ناآرامیها و موج اعتراضات به فساد اداری دولت عراق، مسئولان و تحلیلگران ایرانی بیدرنگ از توطئهی آمریکا و سعودی برای تحتالشعاعقراردادن مراسم اربعین سخن میگویند اما مرجعیت شیعه عراق طرف معترضان را میگیرد و حتی کشتگان ناآرامیها را «شهید» مینامد.
به عبارت دیگر ما حتی در مورد مسایل داخلی کشور عراق هم مسلمانتر از پیغمبر و کاتولیکتر از پاپ هستیم. لابد چون مرجعیت شیعیان عراق قدرت تحلیل و نگاه تمدنیِ ما را ندارد (البته قدرت و نگاهی که محصول زیستن در امنیت و رفاه و اندیشهورزیِ رانتی و ایدهآلی است).
چرا ایران برای مانور قدرت خود از جغرافیا و منابع یک کشور دیگر استفاده میکند؟ آنهم کشوری گرفتار انواع بحرانهای سیاسی و مردمانی مبتلا به مشکلات معیشتی و اقتصادی. چرا بخشی از هزینهی پیشبرد سیاستهای بینالمللی نظام را باید شیعیان و مردم کشور عراق بپردازند؟
آیا انتظار داریم این مانور قدرت ازجانب مخاطبانش بدون پاسخ بماند؟
هزینههای پاسخ احتمالی راچه کسانی پرداخت میکنند؟
ازین قبیل پرسشها فراوان است. پرسشهایی که مسئولان ونخبگان مذهبی کشور آنقدر مقهور تحلیل وتفسیر خود از اربعین شدهاندکه مجالی برای اندیشیدن به آنها پیدا نمیکنند.
بهنظر میرسد جمهوری اسلامی در دام روایت ایدئولوژیکِ خود از اربعین گرفتار شده. غافل از آنکه روایتهای دیگری هم هستند که با واقعیت نسبت نزدیکتری دارند. این غفلتی است که میتواند پیامدهای سهمگینی به بار آورد. برای جوامع ایرانی و عراقی و برای تشیع و آینده حیات شیعیان درمنطقه.▪️
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر