۱۳۹۸ فروردین ۲۱, چهارشنبه

که اصلن نمی‌شناسد





«نوشته بود این نامه را برای من می‌نویسد، چون که هیچ چی درباره‌ی من نمی‌داند، چون که می‌داند همه‌ی حرف‌هایی که سیروس زده دروغ است. دلش می‌خواهد با یک نفر که اصلن نمی‌شناسد حرف بزند. از دست آنهایی که خیلی خوب می‌شناسد و کمی تا قسمتی می‌شناسد حوصله‌اش سر رفته و دلش می‌خواهد با کسی حرف بزند که اصلن نمی‌شناسد. دلش می‌خواهد با کسی که اصلن نمی‌شناسد به جایی برود که اصلن ندیده است و نمی‌شناسد.»


📚 من تا صبح بیدارم | جعفر مدرس صادقی | صفحه 109


📌 درباره این کتاب نوشته‌ام اینجا +

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر