1) در یک
سامانه ایدئولوژیک، جایی که فربه شدنِ (عموماً ظاهریِ) ایدئولوژی ِ محبوب ِ نظام سیاسی
حاکم، اولویت نخست است، فساد مجال بیشتری برای شیوع پیدا میکند تا در یک سامانه
قانونمحور و عدالتگستر.
2)
نوشتن هر نوع شعار پشت خودرو، ممنوع و طبق قانون، مشمول 30هزار تومان جریمه است(+).
دلیل منع، از بین بردن بهانههای حواسپرتی دیگر رانندگان است. این قانون اگر در
سایر نمونه و موارد اجرا میشود، در مورد شعارنویسیهای شایع و رو به ازدیاد روزهای
محرّم اجرا نمیشود؛ همانطور که سد معبر
و ایجاد آلودگی صوتی توسط عزاداران، همواره با چشمپوشی ماموران سد معبر شهرداری و
نهادهای انتظامی روبروست. به همین راحتی! و چرا؟ غیر از این است که این «تفاخر» و
«نمایش»های خیابانی به کار چاق و فربه کردن ایدئولوژی میآید؟ حالا نمیشود
خودروی خود را مزین به شعارهای مذهبی کرد و همزمان، «آن کارهای دیگر» را هم به
سرانجام رساند؟!
و این
فقط یک نمونه ساده و دمدستی است.
3) وقتی
فرشته عدالت و قانون مدام به مرخصیهای مصلحتی فرستاده میشود، مجال برای
سواستفاده «عوضی»ها یا تشویق به عوضیبازی فراهم میشود. این به چراغ سبز برای «ایدئولوژی
رو دریاب، بعدش راحت باش» تبدیل میشود، به چراغ سبز برای بردن و خوردن، به چراغ
سبز برای «فساد». این تغییر در ناخودآگاه مردمان جامعه است که آنان را به سوی تراشیدن
توجیههای متنوع برای فرار از بند و بستهای قانون و برای گریز از سختیهای که
عدالت میخواهد اعمال کند، هدایت میکند.
4) اگر
مبارزه با فساد، جدی است، پیوستن به تیم «ایدئولوژی»، نباید به راه فرار تبدیل
شود. و این، چرا هنوز واضح نیست؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر