یک -
بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی بند پر آوازهای در وصیتنامه خود دارد به اسم بند «ل»
که در آن از جمله آمده: «وصیت اكید من به قوای مسلح آن است كه همان طور كه از
مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند و
قوای مسلح مطلقا، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و
گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای
سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات
درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از
ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و
ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است كه اگر قوای
مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و كشور
بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب واردشوند كه - بی اشكال به تباهی كشیده میشوند
- و یا در بازیهای
سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند و بر رهبر و شورای رهبری است كه
باقاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا كشور از آسیب در امان باشد.»
دو –
اصل 150 قانون اساسی میگوید: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی
این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن
پابرجا میماند.»
این
درست است که شورای نگهبان در سال 61 معتقد بود فعالیت فرهنگی برای سپاه پاسداران
از متن قانون اساسی مستفاد نمیشود ولی حتی نام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» هم یک
شمولیت عام دارد و بر هر آن چه از انقلاب پاسداری کند، منطبق میشود. حالا مدتهاست
شورای نگهبان هم از آن تفسیر اولیه عدول کرده. طبعا با پایان جنگ و توجه دادن
جامعه به مقوله «تهاجم فرهنگی»، صبغه فرهنگی و سیاسی ماموریتهای سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی پر رنگتر شد همچنان که فعالیتهای اقتصادیاش. از دیگر سو مخالفان
موضعگیریهای سیاسی سپاه و بسیج، به خصوص بسیج، توجه ندارند که خود رهبر فقید انقلاب
به تشکیل بسیج دانشجو و طلبه دستور داد که کاملا وجهه فرهنگی و البته سیاسی دارند
و این هر دو زیر مجموعه سپاه فعالیت میکنند. همچنین توجه ندارند که فرماندهی کل
قوا با ولیفقیهِ حاضر است (اینکه «پس چرا باید از رهبری درگذشته وصیتنامه وجود داشته
باشد؟» روی سخن این یادداشت نیست).
سه –
مخالفان دخالت سپاه و بسیج در گروهبندیهای سیاسی (به معنی تبلیغ علیه یا له
کاندیدایی تحت پوشش رسانههای در اختیار یا پایگاههایی که حتی در کوره دهات بنا
شدهاند)، عمدتا به بند «ل» وصیتنامه
امام استناد میکنند و موافقانش به جواز ولیفقیهِ زمان و به قانون اساسی که به
«نگهبانی سپاه از دستاوردهای انقلاب» تصریح دارد.
چهار -
«دستاوردهای انقلاب» اما یک عبارت بسیار تاویلپذیر و کلی است؛ کسی میتواند نگهبانی
از دستاوردهای انقلاب را عدم صدور جواز ورود افراد معیّنی به دایره قدرت تعبیر کند
(حتی با علم به مقبولیت و احتمال رایآوری) و کسی هم میتواند «آزادی مردم» در
انتخاب رییسجمهوری و نماینده مجلس را؛ چه آنکه یکی از سرفصلهای مخالفت با نظام
شاهنشاهی، برگزاری انتخابات غیرآزاد بود.
اگر
برداشت اول مبنا باشد، حتی تخریب کسی یا کسانی برای فروپاشاندن سازمان رای او میتواند
دفاع از دستاوردهای انقلاب تعبیر شود (چه رسد به نظارتِ بیلگامِ استصوابی) و اگر
برداشت دوم مبنای عمل قرار گیرد (یعنی دفاع از حق انتخاب آزادانه مردم)، مقابله با
روند کاستن مدام از تنوع حق انتخابهای مردم، میتواند عین دفاع از دستاوردهای انقلاب
باشد.
پنج –
آنچه مبنای برداشت از «حفظ دستاوردهای انقلاب» را شکل میدهد، نوع تلقی واقعی (نه
شعاری و نمایشی) از «سطح درک و فهم مردم» است. اگر مردم، وفادار، همیشهدرصحنه، آگاه
و بهتر از مردمان حجاز و عراق در صدر اسلام فرض شوند، به طور طبیعی حق انتخابهای
متنوعتری در مقابلشان قرار داده میشود تا این که مردم کسانی فرض شوند که راحت
گول میخورند، درک و تحلیل سیاسی ندارند و باید حتما کسی عصاکش آنان باشد!
.
در تلگرام: +
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر