اول: جنگ لفظی روسای قوه مجریه و قضاییه، تا سطح کمسابقهای بالا رفته است؛ این نزاع توسط حلقههای زیردست هر کدام نیز گاه و بیگاه پی گرفته میشود. در این بین به طور واضحی، آتش توپخانه قوه قضاییه، شدیدتر و بیملاحظهکارتر به نظر میرسد. مخرج مشترک تنشهای اخیر "فساد" است؛ گو دو "حزب" به مقابله با هم پرداختهاند تا یکدیگر را نزد افکار عمومی بیاعتبار سازند. رییس قوه قضاییه به خود اجازه میدهد مهمترین دستاورد سیاست خارجی دولت (برجام) را – که تحت نظارت رهبری محقق شده – تخطئه کند ولی در مواجهه با "سوال" یک نماینده درباره هزینهکرد سود بانکی سپردهگذاریهای قوهقضاییه، با عصبیترین شیوه قابل تصور، روسای قوه مجریه و حتی مقننه را مورد حمله و طعن قرار میدهد و یا در مواجهه با انتقاد روحانی بابت دور از دسترس بودن بابک زنجانی برای وزارت اطلاعات، اتهام اثبات نشده و بسیار سنگینی را نثار سلامت ستادهای انتخاباتی میکند! محصول این مقابلهجوییها اگر نزد فعالان رسانهای و سیاسی، "خوشایند" و "سوخت حیات" باشد، در اینکه نزد عامه مردم، به خصوص مردمِ تحت فشار اقتصادی، حمل بر "از تنظیم خارج شدن روابط قوا" و "ناکارآمدی کل نظام" شود، کمتر تردیدی وجود دارد. این بدان معناست که هم قوه قضاییه و هم مجریه ،مشغول سوراخ کردن کِشتیاند فارغ از اینکه میخ کدام قطورتر است و چکش کدامیک سنگینتر فرود میآید.
.
دوم: سطح بالای مقابلهجویی و تهاجم، ظاهرا آنچنان مورد خوشایند قوه قضاییه است (یا آنچنان مایه غضب است) که معاون اول و سخنگوی این قوه، برای منکوب کردن قوه مجریه، امروز حاضر شده برای "قوه قضاییه" و "عدالت" و "داد گستری" در توسعه اقتصادی و سالمسازی فضای کسب و کار، طلب "تخفیف" کند، به تلطیف "سرقت" بپردازد، دولت را صراحتا به ناخشنودی از رسیدگی به پروندههای فساد متهم کند و لگدی هم نثار "برجام". محسنی اژهای گفته است: «نامساعد بودن محیط تحصیل، کار و خانواده، نبودن در کنار پدر و مادر در طفولیت و نوجوانی است آیا این عوامل در اختیار قوه قضاییه و ناجا است؟ رفع بیکاری و فقر و فرهنگسازی در اختیار قوه قضاییه و نیروی انتظامی است؟ دولت وظیفه دارد نسبت به این شکاف طبقاتی که ایجاد میشود برنامهریزی کند ... وقتی فرد گرفتار میشود و پول درمان یا سیر کردن شکم نداشته باشد ممکن است علیرغم میل باطنی دست به سرقت بزند ... در برجام خیلی از حاشیهها بود که بعداً لو رفت، وقتی افشا میشد و یا آمریکاییها میگفتند مجبور به اطلاعرسانی میشدند ... اینها میخواهند قوه را تحت فشار قرار دهند تا دست از مبارزه با دانه درشتها برداریم.»
.
سوم: "بیاعتمادی" موجود بین ارکان نظام، به بیاعتمادی و تفرقه بین خود مردم و به بیاعتمادی بین مردم و نظام دامن میزند. وقتی "اعتماد" از سپهر و ساحت کشوری رخت بربندد، تو گو اسراییل را نابود یا بر پشتبام کاخ سفید، حسینیهای بنا کن؛ آن همه به پشیزی خواهد ارزید؟
https://telegram.me/mmoeeni1/1148
https://telegram.me/mmoeeni1/1148
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر