صفحات
Home
خانه اول
Flickr
My Library
Telegram
X
Instagram
۱۳۹۵ فروردین ۲۴, سهشنبه
ابری که بود
تا نزدیکیهای ظهر خیلی باران بارید ... بعد انگار کسی آمد و گفت: ابرها بروند.
یک ابری بود که انگار به دور خودش پیچیده بود؛ فرق داشت با بقیه ... او هم رفت؛ اما پرشکوه، اما به یاد ماندنی.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر