۱۳۹۵ فروردین ۲۵, چهارشنبه

همسایه‌ی سیمان


قدری خاک و نور، باران هم که آمده بود، هنوز روی برگ‌های سبز تازه‌اش، قطره‌ی آمده از آسمان نشسته بود ...

بی‌اعتنا به سردی و سختی همسایه‌ی سیمان
.
.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر