پیروزی هر دو لیست امید و خبرگان مردم در تهران، یادآور پیروزی خیره کننده
اصلاحطلبان در انتخابات مجلس ششم است اما کاش بازندهها این بار، خشمگین نشوند،
نترسند، ترسانده نشوند، وحشی نشوند. 16 سال قبل، اندکی بعد از پیروزی اصلاحطلبان
در انتخابات مجلس، ابتدا سعید حجاریان ترور شد، سپس پیش از آغاز رسمی مجلس، بازوی
رسانهای اصلاحطلبان نیز با توقیف فلهای و شبانه روزنامهها قطع شد. شورای
نگهبان بیش از هفتصدهزار رای را در تهران باطل کرد و تایید کل نتیجه انتخابات
تهران را آن قدر کش داد و موکول به حکم حکومتی کرد که احتمال داده میشد افتتاحیه
مجلس ششم بدون حضور نمایندگان پایتخت برگزار شود. این همهی ماجرا نبود. طرحها و حتی
مصوبات مجلس به طرق مختلف به محاق میرفت و کلا سمت و سوی رفتار و گفتار "بازندگان"،
با توسل به نهادهای دور از رای مردم مثل صدا و سیما، به سمت خسته و ناامید کردن
مردم بود؛ جریانی که رفتار اصلاحطلبان در شورای شهر اول شهر تهران آن را تقویت
کرد و آن اتفاق ناخجسته رخ داد: مردم خسته شدند و اندکی بعد طاعون احمدینژاد سر
برآورد.
با این تجربه، در کنار خوشحالی از نتیجه انتخابات پایتخت که
محصول تازه نفس و امیدوار شدن مردم است، باید که بازندگان نترسند. تن به واقعیت
وزن اجتماعی خود بدهند. این کار البته به خصوص وقتی بازندگان نوعا بر این باورند
که مامور به اعزام اجباری مردم به بهشتاند، کاری دشوار است ولی تکرار طاعونی
دیگر، بسی هولناکتر است.
.
پیشتر هم نوشته بودم که عمده پیام سیاسی انتخابات از نتیجه
انتخابات در تهران حاصل میشود؛ جایی که مردم به برنامه و لیست رای میدهند نه به
قوم و خویش. حالا هم ذوقی ندارد که با رد صلاحیت عموم چهرههای شناخته شده اصلاحات
در شهرستانها، اصولگرایان در مجموع در شهرستانها دست بالا را دارند. اینکه این
نتیجه انتخابات (در تهران) با پیام سیاسی صریح، در زمینی با مختصات مطلوب نظام
حاصل شده، نیمی از راه است و البته جای شکر دارد که نظام این ظرفیت را برای خود
ایجاد کرده؛ نیم دیگر راه در تسلیم به قواعد شکست است؛ شکست جریانی که آیتالله
جنتیاش، به عنوان شیخ و بزرگ آن، رقیب سوی برنده انتخابات است اگر نگوییم دشمن
اوست.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر