این، آندرس بریویک است؛ او تابستان سال 1390 ابتدا یک خودروی
بمبگذاری شده را در نزدیکی ادارات اسلو (نروژ) منفجر کرد که منجر به کشته شدن ۷ نفر
شد و سپس به جزیره محل برگزاری اردوی هواداران حزب کارگر نروژ رفت و در یک تیراندازی
گسترده ۶۹ تن از شرکتکنندگان را که اکثراً نوجوان بودند به قتل رساند. با این حال
یک عضو هیئت منصفه دادگاه او را صرفا به این
دلیل که "پیش از محاکمه"ی متهم، سوگیری کرده و در صفحه فیسبوک خود، او
را مستحق اعدام دانسته بود، از هیئت منصفه اخراج کردند.
چنین وسواسی در نمایش بیطرفی را در پرونده قتل 76 نفر، مقایسه
کنید با "بیعلاقگی مفرط" سرداور انتخابات کشوری هشتاد میلیونی به "نمایش
بیطرفی".
آیتالله جنتی در دومین سالگرد پیروزی احمدینژاد گفته بود که
خدا نخواست در بر آن پاشنه غلط بچرخد، سه ماه قبل از انتخابات 88 در جمع ناظران انتخابات بوشهر به تمجید از دولت احمدینژاد پرداخته بود، سال 92 بنز سواری رفسنجانی
را بهانه قضاوت قرار داده بود و امروز نیز اجازه داده عکاسان وقتی از روی لیست اصولگرایان
رای خود را مینوشته، از او عکس بگیرند. این تنها بخشی از مانورهای سیاسی – انتخاباتی وی
است. این رفتارها ته دل رقیب انتخاباتی لیستی را که سرداور انتخابات به آن رای میدهد،
خالی نمیکند؟ شبهه در عدالت او ایجاد نمیکند وقتی هیچ نهاد فرادستی نیست که به شکایت
از "بیعدالتی احتمالی" او رسیدگی
کند؟
این زمینی است که "مردمسالاری دینی" ما در آن شکل
می گیرد؛ داور تیم دارد، داور تیمداری میکند، داور نه تنها علاقهای به نمایش بیطرفی
ندارد که بیهیچ لکنتی، رازهای درون خود را برضد یک رقیب و به سود رقیبی دیگر فاش
میکند. آیا اصلاحطلبان مستحق احساس عدالت نیستند؟ اگر مستحقاند، لطفا کسی این را به آیتالله جنتی بگوید.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر