![]() |
Cartoon by: Nicolay Pecareff |
اول: سه یادداشت امیرحسین عزیز و یک یادداشت من درباره واکنشها
به کشته شدن سردار همدانی در سوریه، با واکنش انتقادی و گاه خشمگینانهای روبرو شد.
هم او و هم من، منتقدان و مخالفان نظام و سپاه و سردار همدانی را از نفرت و کینهورزی
و خوشحالی بابت کشته شدن (و یا بر اساس نظر نظام: "شهادت") وی پرهیز داده بودیم.
گمان من این است: دمیدن مدام بر کوره نفرت و کینهورزی، بازی در زمین کسانی است که
مردم را متفرق میخواهند؛ گرهی از سال 88 در کار نظام و بخشی از ملت افتاده که باز نشده باقی مانده و مدام باعث نفرت
و دوری میشود. امیرحسین هم نوشته است: تجربۀ این دو نوشتۀ پیشین، تجربۀ مفیدی بود.
لااقل نشانم داد با چه میزان از خشم و نفرت متراکم در خودمان روبروییم. من این خشم
را نه فقط خوب میفهمم که برایش احترام قائل هستم. با این وجود فکر میکنم ما را به
جای بدی میبرد.
نه من و نه امیرحسین، هیچکدام، قصد تبرئه کسی را نداشتیم.
.
آخر: توماس مان (نویسنده فقید آلمانی) جمله معروفی دارد: «جنگ
یک جور فرار بزدلانه از سختیهای صلح است»؛ معلوم است در صلح باید از اصول و حدودی
عقب نشست، باید اعتماد ساخت، باید اعتماد داشت، گاهی به بهانهی آرامش و بقای صلح،
دندان روی جگر گذاشت، کظم غیظ کرد؛ جنگ اما آسان است؛ خیلی آسان؛ بهانهی جنگها را
مرور کنید! جورج اورول هم در همان صفحات ابتدایی رمان 1984 به شرح تدارک و برگزاری
روزانه «مراسم دو دقیقهای نفرت» پرداخته؛ «مراسم دو دقیقهای نفرت را، اجبار شرکت
در آن وحشتانگیز نمیکرد. مایه وحشت این بود که پرهیز از نپیوستن به دیگران محال بود.
در عرض سی ثانیه هرگونه تظاهری همواره غیرضروری بود. سرمستی هولانگیزی منبعث از ترس
و انتقامجویی، میل به کشتار و شکنجه و خرد کردن چهره با چکش، به سان جریان برقی در
وجود آدمها جاری میشد (...) مراسم نفرت به اوج خود می رسید.» جورج اورول با هوشمندی
خاص خودش، اهمیت دمیدن «روزانه» بر کوره تنفر را در حکومت «ناظر کبیر»، گوشزد میکند.
در پاسخ عزیزانی که با کلماتی متنوع، ولی با رویکردی واحد، مخالفت
خود را با توقف کینهورزی نشان دادند و خواهند داد، و لابد بسیاریشان دوست دارند تا
در اولین فرصت ممکن، با عجله تمام، تجلی قهر و انتقام باشند، من، یادآوری جمله
توماس مان و منافع «مراسم دو دقیقهای نفرت» برای ناظر کبیر را مفید میدانم؛ همین.
.
.
یادداشت اول امیرحسین +
یادداشت دوم امیرحسین +
یادداشت سوم امیرحسین +
یادداشت من +
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر