احمد توکلی در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 از قالیباف حمایت
کرد، سال 88 هم رأی به احمدینژاد را حرام میدانست (این را خودش به صراحت بعد از انتخابات
اعلام کرد) ولی چون تصور می کرد بدنه اجتماعی حامی احمدینژاد علیه رهبری نیست (بر
خلاف بدنه اجتماعی حامی میرحسین که «میتوانست» چنین قابلیتی داشته باشد)، به احمدینژاد
از سر اضطرار رأی داد. بعدتر هم گفت اگر میرحسین تمکین به قانون کرده بود، رییس یک
حزب 13 میلیون نفری میشد. جایی هم خودش را مثال زده بود که به پشتوانه همان رأیی که
در دو انتخابات ریاستجمهوری (سال 72 و سال 80) به دست آورده بود، نظراتش مورد توجه
قرار گرفت؛ این یعنی میرحسین هم میتوانست چنین بکند: از اعتراضاش کوتاه بیاید، اما
بتواند بعدتر اظهار نظر کند و به پشتوانه رأی و تمکینی که داشته، مورد توجه و قبول
نظام باشد.
.
احمد توکلی منتقد صریح احمدینژاد بود و شاید از همین رو بود
که پروندهاش در دو مورد بیرون داده شد؛ یکی در مورد تحصیل در انگلیس و دریافت سهمیه
ارزی بیشتر از آنچه باید میگرفت صرفا با رانت حکومتی (مدارک نشان میدهد توکلی حدود
يک سال قبل از فارغالتحصيلي در دوره کارشناسي آن هم بدون شرکت در کنکور درخواست بورس
تحصيلي در کشوري با «اعتبار بالا» از وزیر وقت علوم داشته)، و یکی هم در مورد تحویل
زمین از بنیاد مستضعفان (گفته شده احمدتوکلی سال 70 براي خود و شرکا زميني به مساحت
٣٠٠٠مترمربع در شهرک غرب تهران به ارزش ١٨٠ ميليون تومان در زمان رياست رفيقدوست
بر بنياد مستضعفان با تخفيف به قيمت ٢٣ ميليون تومان گرفته و تقاضا کرده اين مبلغ
ظرف ده سال پرداخت شود که از آن سال تاکنون يک ريال پس نداده. ارزش امروزی آن زمين
١٢ ميليارد تومان است). انتقادهای اخیر توکلی از محمدرضا رحیمی باعث شده تا دوباره
این دو اتهام توسط دفتر معاون اول احمدینژاد، رسانهای شود. توکلی اتهام تحصیل در
انگلیس با رانت حکومتی را پیشتر هم رد نکرده بود و در توجیه آن گفته بود: «من به دستور
مقام معظم رهبری بورسیه شدهام چرا که دانشجوی نمونه بودم و چون تدوین الگوی اقتصاد
اسلامی بدون تسلط بر اقتصاد رایج ممکن نبود و من فلسفه علم خوانده بودم اگر مجتهد میشدم به اقتصاد متعارف میتوانستم این اقتصاد اسلامی
را در جامعه عملی سازم (او البته از مدیریت روزنامه خود هم ناتوان ماند!)، اگر میخواستم
در ایران تخصصم را بگیریم 7 سال طول میکشید اما در سیستم انگلیسی با نصف زمان میشد
این مدارج را طی کرد و لذا به تشخیص مقام معظم رهبری من بورسیه شدم.»
.
این وسط یک چیزی خیلی قابل توجه است؛ طبق ادعای رد نشده
دفتر محمدرضا رحیمی يادداشتي به تاريخ 11 مهر 72 به قلم توکلی موجود است که به وسيله
وزير وقت فرهنگ و آموزش عالي با قيد دستور «اقدام فوري» در هامش تقاضاي وی به عنوان
معاونت دانشجويي آن وزارتخانه ارجاع شده. توکلی نوشته بوده: «سال گذشته به دستور مقام
معظم رهبري جناب آقاي دکتر معين وزير محترم وقت دستور تشکيل پرونده اعزام اينجانب به
خارج از کشور را براي اتمام تحصيل صادر کرد ... به همين دليل درخواست ميکنم در انجام
اقدامات لازم تسريع به عمل آيد».
.
به تاریخ نامه توجه کنید، توکلی تنها چهارماه بعد از شکست
در انتخابات، شروع کرده دنبال امتیاز رفتن! تصورش را بکنید که میرحسین هم میخواست
از این کارها بکند؛ اصلا بشود رییس حزب 13 میلیونیاش، دنبال رانتهای مالی و تحصیلی
هم نرود؛ معلوم بود که این روزهای حصر و بستاش نبود. آن تمکینی که توکلی میخواست میرحسین در برابر
قانون داشته باشد، لابد با عنایت به چنین تجربههایی بوده! توکلی یک بار در پاسخ به
این سوال که آیا آقای موسوی به آخر کارهای خود فکر کرده بود؟، گفته بود: «اگر فکر نکرده
بود که چه سیاستمدار خام و بیارزشی و اگر فکر کرده بود که چه خائن نادان و وطن فروشی.»
.
من – لابد از فرط آرمانگرایی – اصلا نمیتوانم احمد توکلی را
با چنین رانتهایی بر میرحسین معترض که عافیت
20 ساله را فروگذاشت، تا جلوی خسارتهای احمدینژاد را بگیرد، ترجیح بدهم. من هنوز میرحسینی
را که امثال توکلی (به مثابه دستمالهای آلوده) او را خام و نادان بدانند، ترجیح میدهم
با همه نقدی که بر او وارد است (مقام رهبری یک سال قبل از روی کار آمدن احمدینژاد
تعبیر جالبی کرد: «با دستمال کثیف نمیشود شیشه را تمیز کرد و اگر انسان بخواهد با
فساد مبارزه کند، باید در درجه اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد.») همه این
سالهای توهین و هتاکی را که مرور کنید، یک فقره اتهام فساد مالی از میرحسین پیدا نمیکنید.
.
با این همه – به سهم خودم - آن قدر خوشخیال هستم که بخواهم هنوز به امثال احمد
توکلی امیدوار باشم؛ شاید محتوای افشاگریهای اینچنینی علیه او، همه ماجرا نباشد. شاید
کهنه کفش در بیابان هنوز نعمت است؛ هنوز آدم «فاسد» با رانت کمتر، از بیشمار آدمهای
«فاسدتر» با رانتهای بیشتر بهتر است؛ این سطح پاکی مملکت ماست!
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر