رمان
"1984" را جورج اورول در سال 1948 نوشته؛ در توصیف اوضاع رقتانگیز و
سخت و سنگین کشوری خیالی در سال 1984 (یعنی 36 سال بعد از تاریخ نوشتن رمان) که
تحت سیطره تمامتخواهانهی تمام عیاری است. این رمان یکی از درخشانترین رمانهای
سیاسی است.
.
از
زبان قهرمان این رمان در صفحه 199 (ترجمه صالح حسینی) میخوانیم:
.
«اسامی چهار وزارتخانهای که بر ما حکومت میکنند، ارائهدهنده نوعی بیشرمی در وارونه کردن عمدی آنها از واقعیات است. "وزارت صلح" با جنگ سر و کار دارد، "وزارت حقیقت" با دروغ، "وزارت عشق" با شکنجه و "وزارت فراوانی" با قحطی. این تناقضات تصادفی نیستند، از ریاکاری هم منتج نمیشوند که تمرینات عمدی در دوگانهباوری هستند. زیرا تنها با آشتی دادن تناقضات است که میتوان قدرت را ابدالاباد حفظ کرد.»
.
حالا
انگار میتوان از جمله «رسانه ملی» خواندن «صدا و سیما» را نیز داخل در این جنس
تناقضات دانست؛ جایی که «رسانه ملی» و «صدا و سیما» وارونه یکدیگرند.
در
صدا و سیما، همه، چیز واحدی را تأیید یا رد میکنند. انتهای سیاهه ممنوعالتصویرها
و ممنوعالاسمها و ممنوعالخبرها از مردمان همین ملّت در این رسانه، همچنان
ناپیداست. یک تشکیلات تبلیغاتی – پلیسی با هفتاد دست آفتابه و لگن، که شنیدن صدایی
مختلف از آن، اتفاقی استثنایی است و یا رویدادی که از کنترل خارج شده و بردن آبروی
کسی و کسانی که مجال دفاع از خود ندارند، در آن تبدیل به یک قاعده و مبنای درخشان
شده.
روشن
است: اینکه سایر رسانههای دنیا چطور هستند و نیستند، تناقض عظمای نهفته در «رسانه
ملّی» خواندنِ صدا و سیما را توجیه نمیکند.
.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر