مگر نمیشود دختری از پرده نقاشی عاشق مردی شده باشد که از
صبح تا شب، کارش نقاشی روی جلد قلمدان است؟ مگر نمیشود آدم اسیر نقشی شود که خود
درانداخته و آن قدر به دختر نقاشیاش دل بدهد که او را دلدار خود کند؟ و مگر خدا
عاشق مخلوقش نیست و عاقبت او را به ستایش خود وا نمیدارد؟ اما مگر کسی باور میکند؟
.
.
پیکر فرهاد – عباس معروفی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر