۱۳۹۳ فروردین ۲۰, چهارشنبه

چهارپاره – 137 / «خبر خورد؛ استعفا کرد»

(1)
روحانی گفته: «در حال برداشتن آوار خرابی هشت ساله هستیم.»
.
عموما آبادکردن کندتر از ویران کردن پیش می‌رود اما اینجا مسئله‌ی بد این است که برخی خسارت‌ها هنوز ادامه دارد و بدتر حتی: برخی خرابی‌ها هنوز حتی خودی نشان نداده‌اند تا مجال آواربرداری‌شان رسیده باشد ... این که در دولت گذشته کسانی که «کلا بی‌سواد» بوده‌اند هم در «آموزش و پرورش» استخدام شده‌اند؛ مشتی نمونه خروار، از خرابی‌هایی است که آوارشان هنوز روی سرمان پایین نیامده.
.
(2)
از دکتر محسن رنانی (استاد اقتصاد در دانشگاه) در مخالفت با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها مقاله‌ای در روزنامه اعتماد چاپ شده. او معتقد است که دولت باید از اجرای فاز دوم منصرف شود. او با اشاره به هفت برابر شدن نقدینگی در کشور در طول ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نوشته که «انرژي آن هيمه نقدينگي كه زير ديگ اقتصاد ايران گذاشته شده، هنوز آزاد نشده است. به همين علت است كه مي‌گويم اكنون دست دولت روحاني در مديريت اقتصادي تورم بسته است و در اين وضعيت خاص تورم را بايد از طريق ابزارهاي ديگري مثل اعتماد بخشي و به هم نزدن ثبات موجود كنترل كرد.»
.
دیگر نوشته:
.
آمارها نشان مي‌دهد كه در سال‌هاي اخير وضع فقرا بدتر نشده است اما با هدفمندي، وضعيت طبقه متوسط به سمت فقرا رفته است يعني طبقه متوسط هم به فقرا پيوسته‌اند
.
بنزين در ايران مانند طلا و ارز به كالاي معيار تبديل شده است: يعني در ذهن مردم جاي شاخص تورم كه بانك مركزي و مركز آمار اعلام مي كنند، نشسته‌اند. وقتي مردم به آمارهاي رسمي اعتماد نداشته باشند مي‌كوشند براي خودشان شاخص‌هاي اقتصادي پيدا كنند. جامعه ايران اكنون تحولات قيمت طلا و ارز و بنزين را به عنوان شاخص جايگزين تورم مي‌بيند. يعني اگر قيمت بنزين 100 درصد بالارود، برآورد مردم اين است كه تورم 100 درصد خواهد بود. بنابراين اجراي فاز دوم اين خطر را دارد كه انتظارات تورمي مردم كه حالاحالت خفته دارد، بيدار شود و بعد يكباره با يك جهش عظيم تورمي روبه رو شويم: سيلي كه اگر بيايد اين بار همه را خواهد برد
.
مقامات دولت روحاني (مجاب شوند) كه در شرايط ركودي كنوني، از اجراي فاز دوم، حداقل در مورد بنزين و گازوييل عدول كنند. ما نمي‌گوييم انجام ندهيد، مي گوييم انجام دهيد، اما حداقل صبر كنيد تا هنگامي كه اقتصاد ايران علايم خروج از ركود را از خود نشان دهد و نرخ رشد اقتصادي به بالاي يك درصد برسد.
.
.

(3)
به عنوان یک علاقمند به کار روزنامه‌نگاری، انصافا احساس شرمندگی کردم وقتی که متوجه شدم تا پیش از انتشار خبر درگذشت «منوچهر سعید وزیری» در ابتدای سال جاری، چیزی درباره این یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌نگاران کشور و نماینده چندین دوره زادگاهم در مجلس شورای ملی چیزی نمی‌دانستم!
.
وی در سال ۱۲۹۹ در شهر زنجان به دنیا آمده بود. پدرش «سعيد سلطان» از ملاکين مطرح منطقه خمسه بود اما خودش به جاي رسيدگي به املاک پدر از همان آغاز جواني و در ابتداي راه آرمان‌جويانه چپ متداول آن زمان، به کار روزنامه‌نگاری پرداخت و سردبيري اولين روزنامه ترکي‌زبان زنجان را برعهده گرفت: روزنامه آذر. او از سال 37 تا 41 نیز سردبیر روزنامه اطلاعات بود؛ دوره‌ای که از آن به عنوان یکی از موفق‌ترین دوره‌های انتشار این روزنامه نام برده شده. او این سمت خود را داوطلبانه ترک کرد وقتی «خبر خورد»! (یعنی خبری را از دست داد).
.
روزنامه شرق در مصاحبه‌ای که با او داشته در این باره نوشته بود:
.
«در سال ۱۳۳۶ این روزنامه نگار از طرف «عباس مسعودی» مدیر روزنامه اطلاعات، برای همکاری به این روزنامه دعوت شد. در آغاز نویسنده این روزنامه بود و دبیری بخش اجتماعی آن را نیز بر عهده داشت تا اینکه در سال ۳۷ از طرف عباس مسعودی به سردبیری اطلاعات هفتگی منصوب شد. پس از نخست‌وزیری امینی اما او سردبیری روزنامه اطلاعات را بر عهده گرفت ... روزهای همکاری او با این روزنامه به قول خودش با صدها خبر و اتفاق می‌گذشت تا آنکه ماجرای بازداشت «سپهبد حسین آزموده» پیش آمد؛ همان خبری که روزنامه آن را از دست داد و او کارش را: «بازداشت آزموده از این جهت مهم بود که او کسی بود که «دکتر مصدق» را محاکمه و محکوم کرده بود و پس از کشف شبکه حزب توده در ارتش، تعداد زیادی از افسران را به جوخه اعدام سپرده بود؛ در واقع می‌توان گفت که مهم‌ترین خبر آن سال شاید همین بازداشت بود. در‌‌ همان روز‌ها بود که یک روز خبرنگار ما به دفتر من آمد و روی کاغذ برای من نوشت که «وزیر دادگستری در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت که سپهبد آزموده، آیشمن ایران است.» از این خبر شگفت‌زده شدم! با خودم گفتم این خبر حتما تیراژ روزنامه را خیلی بالا خواهد برد و با توجه به نفرتی هم که از آزموده داشتم، با خودم در حال فکر برای انتخاب عکسی برای صفحه اول روزنامه بودم. اما بیشتر که فکر کردم و آن ماجرای قبلی را هم که با خودم مرور کردم، در فکر فرو رفتم که چاپ این خبر چه تبعاتی برای کشور می‌تواند داشته باشد؟ واکنش ارتش چه خواهد بود؟ سرنوشت روزنامه پس از چاپ این خبر چه خواهد شد؟ در حال کنکاش روی این موضوع بودم که بالاخره تصمیمم را برای عدم چاپ این خبر گرفتم. عصر فرا رسید و کیهان با اختصاص تیتر اصلی خود به این خبر، فروشی بی‌نظیر کرد و چهار بار متوالی چاپ شد و اطلاعات روی دست باد کرد و اصلا فروش نکرد. من دیگر اخلاقا نمی‌توانستم در کسوت سردبیر، با روزنامه اطلاعات به همکاری‌ام ادامه دهم. بنابراین استعفا دادم.»
.
وزیری بعد از استعفا از سردبیری روزنامه اطلاعات، به سمت مشاور عالی وزیر کشاورزی در امور روستایی تعیین شد و یک سال در این سمت ماند تا اینکه در سال ۴۲ از حوزه انتخابیه ابهر وارد مبارزات انتخاباتی شد و طی دوره‌های ۲۱، ۲۲ و ۲۳ مجلس، از ابهر نماینده مردم بود. وی بعد از انقلاب بازنشسته شد و به نویسندگی و پژوهشگری روی آورد.
.
امیدوارم دوستان خانه مطبوعات زنجان برای گرامیداشت یاد آن مرحوم، آستینی بالا بزنند.
.
(4)
غلط‌های نگارشی فاحش در متن اظهارات منتشر شده در رسانه‌ها به نقل از سرپرست روابط عمومی و امور بین‌الملل ‏استانداری هرمزگان درباره حواشی سفر آقای رفسنجانی به کیش و عزل فرماندار بندرلنگه، حیرت‌انگیز است! هیچکدام‌شان این خطاهای ریز و درشت، و گاه مضحک را ویرایش نکرده‌ و متن دریافتی را احیانا بی‌کم و کاست منتشر کرده‌اند!
.
پاراگراف زیر - به عنوان نمونه - در متن یاد شده، هم برای ملاحظه خطاهای نگارشی و هم برای ادخال سرور، مناسب است:
.
«ایجاد فرافکنی در چنین روزهایی که استاندار هرمزگان مشغول مدیریت و اسکان و بهداشت مسافران ایران اسلامی در هرمزگان و کیش است، را نمی توان دلسوزانه و از روی حسن نیت نامید.» (تصور کنید: استاندار مشغول بهداشت مسافران باشد!)
.
.
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر