آیتالله خزعلی در یک برنامه تلویزیونی گفته که «در شورای تدوین قانون اساسی بحثی در مورد کاندیدا شدن بانوان برای ریاست جمهوری ایجاد شد که من برای مشورت با امام(ره) نزد ایشان رفتم. امام(ره) به من فرمودند مبادا زن رئیسجمهور شود، این خوب نیست.»
.
در این باره یادآوری چند نکته حائز اهمیت فراوان است:
.
1) بینانگذار فقید جمهوری
اسلامی، همچنین مخالف ریاست جمهوری روحانیون هم بودند اما به هر دلیل، از این عقیده
خود عدول کردند.
.
2) امام خمینی در مهرماه
سال 41 (16 سال قبل از انقلاب) همچنین با حق رأی زنان نیز مخالفت داشتند و طی تلگرافی به محمدرضا شاه از جمله با اشاره به پیشبینی
حق رأی زنان در لایحه معروف به انجمنهای ایالتی و ولایتی نوشتند: «مستدعی است امر
فرمایید مطالبی که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و
حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود.» (البته شاه نپذیرفت).
به هر دلیلی، ایشان از این عقیده خود نیز عدول کردند.
.
.
استناد به موضعگیریهای بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی (ربع
قرن بعد از درگذشت ایشان)، وقتی خود ایشان به هر دلیلی در دوره حیات خود از تعدادی
از آنها عدول کردهاند، برای صحه گذاشتن بر «برخی» ( و فقط «برخی») تصمیمات و القای
غیرقابل تغییر بودن آنها، یا باید به پناه گرفتن در سایه کاریزمای ایشان برای بیاعتنایی
به ذهنهای پرسشگر یا به معاف کردن خود از استدلالهای روزآمد تعبیر شود؛ چیزی که
احتمالا با مختصات «فقه پویا» و «روزآمد»ی تدبیر امور مملکت سازگاری ندارد.
.
پ.ن: حرف این یادداشت این نیست که شرایط مهر 41 با شرایط
بعد از بهمن 57 یکسان تلقی شود (درباره تغییر نظر بابت حق رأی زنان)؛ حرف بر سر
این است که اگر نظر مرحوم امام در بعد از بهمن 57 تا خرداد 67 بر منع ریاست جمهوری
زنان بوده، مستند کنونی مدافعان این حرمت باید «تغییر نکردن شرایط» از خرداد 67 تا
این سالهای اخیر باشد و نه چیز دیگر.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر