۱۳۹۲ بهمن ۱۲, شنبه

کمتر این نان‌های صدا و سیمایی را ببر خانه‌ات!


صادق زیباکلام، استاد دانشگاه، چند روز پیش در همایش زیست محیطی با نام «میثاق جامعه مدنی با مسئولان برای آسمان آبی» صحبت کرد که بخشهایی از آن در وبسایت‌های خبری و خبرگزاری‌ها منتشر شد(+). او از جمله گفته بود:
.
«بر خلاف آنچه آقای نوروزی گفته‌اند که اگر معاملات چندصدهزار دلاری قرار بود برگزار شود همه این مسئولان و وزرا (در این همایش) حضور می‌یافتند باید گفت که ایشان اشتباه می‌کنند، اگر اینجا مثلا یک مراسم مذهبی بود و قرار بود شب خبر 20:30 آن را پخش کند همه وزرا در آن حضور پیدا می‌کردند ... چون این برنامه مابه‌ازای چندانی برایشان ندارد دلیلی ندارد وقتشان را تلف کنند. باید پرسید چرا در جامعه ما توجه به محیط زیست باب نیست؟ و یا مثل کشورهای توسعه‌یافته که احزاب و NGO های محیط زیستی دارند چنین چیزهایی در کشورمان نداریم و یا اینکه چرا رهبران مذهبی و سیاسی، اصولگرایان و اصلاح‌طلبان و ائمه جمعه دغدغه محیط زیستی ندارند ... اگر در جامعه ما توسعه سیاسی مانند سایر جوامع پیشرفته اتفاق افتاده بود، اینقدر مسائل زیست محیطی یتیم و بی‌صاحب نبودند که بنده مجبور شوم به دکتر ابتکار نامه سرگشاده بنویسم که تا جایی که مربوط به محیط زیست است صاحب نداریم ... او با اشاره به اصل 50 قانون اساسی مبنی بر عمومی بودن وظیفه حفظ و حراست از محیط زیست گفته بود: این قانون یعنی کشک! چرا که حاصل این قانون این می‌شود که وقتی جنگل‌های گرگان آتش گرفتند هلیکوپتر برای خاموش کردن آتش نداشتیم ... درحالی که باید دید در سپاه، نیروی زمینی و نیروی هوایی و وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی چقدر هلیکوپتر داریم که حتی یکی از آنها برای خاموش کردن آتش جنگل‌ها استفاده نمی‌شود ... این استاد دانشگاه ادامه داد: چقدر برای این نهادها بودجه صرف می‌کنیم اما برای خاموش کردن آتش‌سوزی جنگل‌ها، خشک شدن رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و حل آلودگی هوا اقدامی نمی‌شود ... اشکال اساسی حل معضلات محیط زیستی کشور نبود متولی است؛ چرا که قانون آن را یک وظیفه عمومی تلقی کرده و بر خلاف آنکه همه چیز در این مملکت صاحب دارد محیط زیست بی‌صاحب باقی مانده ... ابتدا به عنوان یک راه حل بلندمدت باید کاری کنیم که محیط زیست در کشور متولی پیدا کند و این اقدام با بیدار کردن وجدان خفته اجتماعی انجام خواهد شد ... همچنین باید در یک اقدام اساسی دست به کودتای رسانه‌ای بزنیم و پس از اینکه از این سالن بیرون رفتیم به هر کس که رسیدیم بگوییم که دریاچه ارومیه در آمریکاست؛ چون اگر در آمریکا بود در هفته یکی دو بار این موضوع جزو برنامه‌های پربیننده صدا و سیما می‌شد و تا کنون صدا و سیما ده‌ها مستند ساخته بود که خشک شدن ارومیه در امریکا چه فاجعه بزرگی است ... در این حالت شبانه‌روز می‌گفتند چون خشک شدن دریاچه ارومیه مظلمه‌ای به سرخپوست‌ها و سیاهپوست‌ها محسوب می‌شود، سرمایه‌داران آمریکا حتی ککشان هم نمی‌گزد.»
.
خب! بخش بولد (سیاه) شده در متن بالا را ملاحظه می‌کنید؟ باور کنید بخش خبری بیست و سی (پنجشنبه گذشته) از کل سخنرانی، همین یک جمله را پخش کرد (این جمله را به صورت مجرد بخوانید تا متوجه شوید بدون پس و پیش‌اش چه معنایی می‌تواند داشته باشد) و بعد کامران نجف‌زاده، زد به دشت کربلا که این آقای استاد دانشگاه، آدم را یاد منورالفکرهای دوره قاجار می‌اندازد و نظرات چنان درباره انرژی هسته‌ای دارد.
.
.
آقای نجف‌زاده! از باب دوستی عرض می‌کنم؛ کمتر این نان‌های صدا و سیمایی را ببر خانه‌ات! باز هم از معدن پابدانا گزارش بگیر. از دانش‌آموزان سوخته و رها مانده، از کودکان کار آجرپزی‌ها... 

.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر