(1)
ترکمنچای خیلی وقت است برای ما ایرانیان تبدیل به ضربالمثل
شده؛ نماد و نشانی از یک معاهده و قرارداد کاملا یک سویه، اما عموما کمتر میدانیم
و کمتر به ما گفتهاند که چرا حکومت ایران حدود 200 سال قبل ناچار از پذیرش آن شد؟
این روزها که موافقتنامه ژنو اجرایی شده این مَثل «ترکمنچای» دوباره بر سر زبانها
و قلمهایی افتاده که علت را فرو گذاشته و یقه معلول را گرفتهاند! احساس خسارت میکنند
و البته غالب احساس عزتشان هم گره خورده به فقره غنیسازی اورانیوم!
.
(2)
دور اول جنگهای ایران با امپراتوری روسیه، شش سال بعد از
جلوس فتحعلیشاه بر تخت سلطنت آغاز شد و ده سال طول کشید. در پی آن بخش عمدهای از
سرزمینهای ایران در قفقاز و ماورای آن، از گرجستان و ارمنستان گرفته تا آذربایجان،
از دست رفت. با توجه به اوضاع کلی کشور و مقایسه توان نظامی و اقتصادی ایران آن
روز با امپراتوری روسیه تزاری، به نظر هم نمیرسید سرنوشت جنگ چیز دیگری میتوانست
باشد. در اواسط جنگ صدور فتوای جهاد علیه روس توسط علما و به درخواست دربار و عباس
میرزا هم تغییری در نتیجه جنگ نداد. این جنگ با شکست کامل ایران و انعقاد معاهده گلستان
در 201 سال قبل پایان یافت. این معاهده چه به واسطه امتیازات تجاری و حقوقی واگذار
شده به روسها و چه به لحاظ جدایی بخشهای مهمی از خاک میهن، برای ایران اسفناک و
مصیبتبار بود. بعد از آن برای 13 سال بین روس و ایران جنگ تازهای در نگرفت.
(3)
در این فاصله، انتشار اخباری مبنی بر رفتار بد «روسهای
کافر» با «مسلمانان مغلوب شده» در کنار مشخص نبودن کامل مرزهای دو کشور، در نهایت
هیزم آتش جنگ دوم را مهیا کرد. نکته بسیار مهم این که اصرار علمای تراز اول آن
زمان از جمله ملا احمد نراقی، ملاعبدالوهاب قزوینی، حاج ملامحمد، آقا سیدمحمد
اصفهانی، حاج ملاجعفر استرآبادی، حاج محمدتقی قزوینی، آقاسید نصرالله استرآبادی،
حاج ملا محمدتقی برغانی و سید عزیزالله تالشی مبنی بر وجوب جهاد علیه روسها در
تواریخ آمده و آنچنان که الگار نوشته، همین اصرارها عملا فتحعلیشاه را ناگزیر به
شروع دوباره جنگ کرد.
.
روسها انتظار آغاز جنگ از سوی ایرانیها را نداشتند و به
همین دلیل، ابتدا غافلگیر شدند ولی سپس وضع به سرعت دگرگون شد. روسها با اشغال
کامل قفقاز و نخجوان، از ارس گذشتند، اردبیل را تصرف کردند و وقتی سقوط تبریز
نزدیک بود، ایرانیان برای بار دوم تسلیم شدند؛ این بار با خسارتهای بسیار سنگینتر.
ایران تمامی سرزمینهای خود را در آن سوی ارس از دست داد، ملزم به پرداخت غرامت
سنگین به روسها شد و زیر معاهده ترکمنچای امضا زد؛ معاهدهای به مراتب بدتر از
معاهده گلستان.
.
(4)
حالا برای محاکمه تزارها، قاجارها و علمای 200 سال قبل دیر
شده؛ با همه اثری که تا ابد بر زندگی میلیونها انسان بعد از آن معاهده گذاشتند. اما
تاریخ حتما ارزش بارها مرور و بارها عبرت دارد؛ این که مثلا دوباره کسانی بانی ترکمنچایهای
بدتر و بدتری نشوند صرفا به این دلیل که از جمع جبری رویدادها و پدیدهها و توانستنهای خود ناتواناند،
پیشبینیشان عموما مبنای حماسی و شعاری دارد و تازه وقتی موعد تسلیم و شکست است
این میهن و مردماند که خسارت میدهند و باید زیر منت باشند، و آنها خود مصون از بازخواست باقی میمانند.
.
.
.
برای مطالعه بیشتر از جمله مراجعه کنید به کتاب «سنت و
مدرنیته»، نوشته صادق زیباکلام، صفحات 125 تا 129
.
.
کامنتها در پلاس(+)
.
.
کامنتها در پلاس(+)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر