در
کمتر از یک هفته، دستانی توی کیسه بیتالمال شد تا از دو تن تجلیل شود؛ «محمود
احمدینژاد» و «غلامعلی حدادعادل». صدا و سیما متولی تجلیل از احمدینژاد شده بود
و از افرادی که در مراسم تجلیل از حداد عادل بودند(+) یا کسانی که در چپ و راست او
نشسته بودند؛ روسای سابق و فعلی خبرگزاری سپاه (فارس) و سعید جلیلی و وزیر ارشاد ِ
باز هم: «احمدینژاد»(+)، میشد حدس زد چراغ سبز از کدام سو بوده، اصلا طعم تجلیل
چه بوده!
.
گذشته
از این که اساسا جلساتی که مهر و مهربانی توزیع میکنند، خوباند و در هنگامه این
همه خروش و جوش و نزاع؛ خوبتر، اما باید مشخص شود این توزیع مهربانی و ثنا و
مدیحه و کادو چه میانهای با «ذائقه مردم» دارد؟ چرا باید مشخص شود؟ چون باید
معلوم شود کسانی که دستشان به بیتالمال، به خزانه مردم، میرسد و جواز تجلیل
دارند، کجای دل مردماند؟ اصلا غریبه و اجنبیاند یا آشنا و رفیق؟
.
به
همین اندازه بسنده کنیم که منتقدترین کاندیدا به محصول هشت سال ریاست ِ پرخطا و
آسیب احمدینژاد بر قوه مجریه، همین یک ماه پیش دل مردم را برد و در همان روزهای
انتخابات هم یک سایت خبری اصولگرا نوشته بود: «غلامعلی حدادعادل را باید نامزد
فداکار مناظرهها خواند. حدادعادل در دو مناظره آخر از خیر رأی و صندوق و میز و
قدرت گذشت و تنها وظیفه خود را دفاع از نظام دید.»(+) (به طور خلاصه: «قید رأی
مردم را زد و از نظام دفاع کرد» یا «از نظام دفاع کرد و قید رأی مردم را زد»!)
.
قضیه
روشن هست آیا؟ قضیه رابطه این تجلیلها و آن طعم دهان مردم؛ آن موقعیت جغرافیایی
آقایان در دل مردم!
واقعا
این تجلیلها، این پراکندن ثنا و کادوها، دهن کجی به «استکبار جهانی» است یا «مردم»؟
یا نکند این دو یکی شدهاند؟!
.
.
پ.ن:
حداد عادل گفته: «بعد از انتخابات احتمال میدادم چنین تجمعی (مراسم تجلیل از
خودش) برای انقلاب و کشور بیفایده نباشد.» کسی هم به نمایندگی از اهالی رسانه بیانیهای
در تقدیر از حداد قرائت کرده و گفته بود: «این روزها که مردم از شعار دادنها و خودنمایی
و خودبینیها خسته شدهاند، حداد عادل با عزمی بسان حدید به برقراری عدل میاندیشید.»
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر